۱۳۹۰ آبان ۴, چهارشنبه

زمان _سنت _ اندیشه

در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام نيايش راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد . بنابراین استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان نيايش می رسد یک نفرگربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد . این روال سال ها ادامه پیداکرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد .
سال ها بعد استاد بزرگ در گذشت . گربه هم مرد . راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام نيايش او را به درخت ببندند تا اصول نيايش را درست به جای آورده باشند و سال ها بعد استاد بزرگ دیگری رساله ای نوشت درباره ی اهمیت بستن گربه به درخت هنگام نيايش...

***
برادران محترم وزارت اطلاعات توجه داشته باشند این نوشته مربوط به کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا است و هیچ ربطی کلا به غرب اسیا و بقیه دنیا ندارد. لطفا سوء تفاهم نشود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پول

  «اگر فرض کنیم که انسان، انسان است و رابطه‌اش با جهان، رابطه‌ای انسانی است، آن‌گاه تنها می‌توان عشق را با عشق، اعتماد را با اعتماد و مانند ...