۱۳۹۹ بهمن ۱, چهارشنبه

«انسان واقعی، پيامدِ كار خود آدمی است»

 



پول به عنوان نيرو‌یی واژگون كننده ظاهر می‌شود كه هم در برابر فرد و هم در برابر پيوندهايی در جامعه قد علم می‌كند كه مدعی‌اند به خودی خود، ذات و گوهر می‌باشند. پول وفاداری را به بی‌وفايی، عشق را به نفرت، نفرت را به عشق، فضيلت را به شرارت، شرارت را به فضيلت، خدمتكار را به ارباب، ارباب را به خدمتكار، حماقت را به هوش و هوش را به حماقت تبديل می‌كند.

 

چون پول به مثابه مفهومی فعال از ارزش، تمام چيزها را درهم می‌آميزد و معاوضه می‌كند، خود نيز بيانگر درهم آميختگی و معاوضه‌‌ی عام هم چيزها- جهانی وارونه- يا به عبارتی درهم آميختگی و معاوضه‌‌ی همه‌ی كيفيت‌های طبيعی و انسانی است.

 

آن كه شجاعت را می‌خرد، شجاع است هرچند آدمی بزدل باشد. از آن‌جا كه پول نه با كيفيت مشخص يا چيزی مشخص يا نيروهای ذاتی مشخص آدمی بلكه با سراسر جهان عينق آدمی و طبيعت معاوضه می‌شود، از نقطه نظر صاحب آن در خدمت معاوضه‌ی هرگونه توانايی با توانايی‌ها و اشيای ديگر، حتی متناقض، می‌باشد؛ پول اخوتِ ناممكن‌هاست؛ پول باعث می‌شود اضداد همديگر را در آغوش گيرند.

 

اگر انسان، انسان باشد و روابطش با دنيا روابطی انسانی، آن‌گاه می‌توان عشق را فقط با عشق، اعتماد را با اعتماد و غيره معاوضه كرد. اگر بخواهيم از هنر لذت ببريم، بايد هنرمندانه پرورش يافته باشيم؛ اگر می‌خواهيم بر ديگران تأثير گذاريم، بايد قادر به برانگيختن و تشويق ديگران باشيم. هركدام از روابط ما با بشر و طبيعت بايد نمود ويژه‌ای باشد كه با ابژه‌های اراده و زندگی فردی واقی‌مان منطبق باشد. اگر عشق می‌ورزی ولی ناتوان از برانگيختن عشق هستی يعنی اگر عشقت، عشقی متقابل نمی‌آفريند، اگر با نمود زنده‌ی خود به عنوان آدمی عاشق، محبوب ديگری نمی‌شوی، آن‌گاه عشقت ناتوان است و اين عين بدبختی است.

 «انسان واقعی پيامدِ كار خود آدمی است.»

 

کارل مارکس

بازی پورتوریکو

    این یکی از بازی های مورد علاقه‌ی من و همسرم است. هر دو در آن مدعی هستیم، بر سر آن دعواها کرده‌ایم و هر کدام از ما برای پیروزی در این ب...