طی دو سال اخیر، بعد از نوشتن مطالبی که به روان، شخصیت، ناراحتیها و بیماریهای روانی و مسائل ارتباطی و اجتماعی میان افراد ارتباط دارند، پیامهای زیادی دریافت میکنم که «چگونه یک مشاور، رواندرمانگ، روانکاو یا روانپزشک خوب انتخاب کنیم؟» میگویند اصلاً چیزی درباره این مسئله نمیدانیم یا قبلاً چندبار تلاش کردیم و تجربیات ناموفقی داشتیم و غیره.
در این متن کوتاه، تجربیات خودم را از منظر یک بیمار، مراجعهکننده و دریافتکننده خدمات درمانی دربارهی مسائل روانی را شرح میدهم. من روانکاو یا روانپزشک نیستم، ادعا نمیکنم این روش تنها روش صحیح است. ادعا نمیکنم که نظراتم قابل نقد نیست. توصیه اکید دارم که خودتان جستجو، مطالعه، تحقیق، فکر و انتخاب کنید. همیشه رویکرد انتقادی خودتان را به مسائل، افراد و پدیدهها و «خودتان» حفظ کنید.
1: جلسهی اول گفتگو با مشاور، رواندرمانگر یا روانکاو باید رایگان باشد زیرا اقدامی در جهت درمان صورت نمیگیرد و در این جلسه قرار است دو طرف با یکدیگر آشنا شوند و در نهایت یک «قرداد» تنظیم شود. در این جلسه شما شرحی از خود و دلایل مراجعهی خود را توضیح میدهید. مشاور، رواندرمانگر یا روانکاو در این جلسه خودش را معرفی میکند، تحصیلات، دانشگاه، اساتید، مدارک تحصیلی و مدارک دورههای آموزشی، مکتبی که به آن تعلق دارد، روشهای درمانی که به آنها تسلط یا اعتقاد دارد یا در آنها توانایی بیشتری دارد را برای شما توضیح میدهد و معرفی میکند. بعد از این صحبتها مشاور، رواندرمانگر یا روانکاو، در همان جلسه یا در یک جلسهی دیگر یا از طریق ایمیل یا تلفن، به شما اطلاع میدهد که مورد شما را قبول میکند یا خیر. اگر پاسخ خیر باشد باید توضیح روشن و شفاف ارائه شود که چرا شما را نمیپذیرد و حتماً باید افراد یا روشهای درمانی جایگزینی به شما معرفی کند (حتی اگر شما نخواهید یا شما به این جایگزینها رجوع نکنید.)
2: مشاور، رواندرمانگر یا روانکاو، «خودش» باید در مورد مسائل مالی با شما گفتگو کند و به توافق برسد. اگر صحبت و توضیحات «اولیه» درباره «مسائل مالی» به منشی حواله داده شد سریعاً محل را ترک کنید. اگر صرفاً با ارجاع به تعرفه قانونی از این موضوع پرش کرد و توضیحات کامل به شما نداد، به احتمال زیاد گزینهی مناسبی برای شما و هیچ فرد دیگری نیست. او باید به صورت «دقیق» و صحیح، قیمت هر جلسه یا هر ساعت خدمات خودش را به شما بگوید و به صورت «حدودی» و «تخمینی» تعداد جلساتی که احتمالاً مورد نیاز شما است را تعیین کند.
3: مشاور، رواندرمانگر ، روانکاو یا روانشناس باید مدارک درمانی، پرونده و اطلاعات شخصی شما را در جایی نگهداری کند که «حداقل» سه قفل و سه فاصله با دیگران (دزدها، فضولها، آزارگران و ...) داشته باشد. مثال: 1)قفل در ورودی مطب، 2)قفل اتاق خود درمانگر، 3)قفل فایل یا کمد نگهداری مدارک و اطلاعات مراجعین. اگر دیدید که این مدارک مراجعین پشت سر منشی است، درهای باز است، فایلها و کمدها قفلی ندارد، به احتمال بسیار زیاد طرف شما یک بیمسئولیت، بیسواد و کاسب است.
4: در جلسه دوم، بعد از توضیح درباره مسائل مالی، قرادادی بین درمانگر و مارجعه کننده امضا میشود. درمانگر باید «وصی» و «وکیل» خودش را به شما معرفی کند تا اگر بیمار شد، به کما رفت، فوت کرد یا به زندان رفت یا هر دلیل دیگری، شما بتوانید برای ادامهی مسیر درمان خودتا یا در مواقع اورژانسی به وصی و وکیل او مراجعه کنید. این وصی یا وکیل طبق قانون به همه اسناد و مدارک درمانی شما دسترسی قانونی و فیزیکی دارد. (مثال: برگهی وکالت قانونی و رسمی دارد و کلید هر سه قفل محل نگهداری مدارک بیماران و مراجعین را دارد.)
5: مشاور، رواندرمانگر، روانکاو یا روانشناس باید دقیقاً به شما توضیح دهد که تحت چه حالتی حرفها و مدارک شما را به نهادهای قانونی تحویل خواهد داد. اگر نیروهای امنیتی، پلیس، دادگاه یا اعضای خانوادهی شما از او مدارک و اطلاعات مربوط به شما را بخواهند این مدارک را به آنها خواهد داد یا خیر. طبق روال علمی و جاری در جوامع متمدن با حکومتهای نرمال، فقط در مواردی که مراجعه کننده در آستانهی اقدام عملی به خودکشی باشد یا قصد قتل جدی و «برنامه عملی» به قتل رساندن دیگری/دیگران را داشته باشد (نه اینکه بگوئید از دست همسر، همسایه، صاحبکار، والدین یا صاحبخانهام شاکی هستم، از آنها متنفرم و دوست دارم بیمرند یا دوست دارم آنها را بکشم. نه! مثلاً چاقو یا اسلحه برای قتل خریده باشید یا بمب درست کرده باشید.) یا قصد آزار و اذیت جنسی و غیر جنسی کودکان (افراد زیر هجده سال) را داشته باشد مجاز است تا مسئله را به خانواده و نهادهای قانونی اطلاع دهد. در غیر این موارد اطلاعات درمانی شما حتی به نیروهای امنتیتی و دادگاهها نیز داده نمیشود. در غیر مورد خودکشی و قتل، هر گونه تماس درمانگر با خانواده، یعنی شما اشتباهاً به جای متخصص و درمانگر به آخوند و معلمپرورشی مراجعه کردهاید. در بسیاری کشورها این اقدام جرم است و شما میتوانید از طریق قانون، چوب در آستین او فرو کنید. در ایران متاسفانه جز قطع رابطه و اطلاعرسانی در شبکههای احتماعی، کار دیگری از دست شما ساخته نیست. اولین تماسِ مشاور، رواندرمانگر، روانکاو یا روانشناس با خانواده یا همکاران شما «بدون اطلاع قبلی به شما» به معنای نیاز به قطع فوری رابطه درمانی و پزشکی است.
6:
هرگونه تماس بدنی و فیزیکی با مراجعهکننده از طرف مشاور، رواندرمانگر، روانکاو یا
روانشناس، چه به صورت خواسته چه به صورت ناخواسته، ممنوع است. حتی دست دادن ابتدای
جلسات هم اگر با رضایت و خواست مراجعهکننده نباشد مصداق آزار و تجاوز است. شاید
شما ندانید اما یک درمانگر حتماً باید بداند که مراجعهکننده ممکن است در گذشته
مورد آزار جسمی و روانی قرار گرفته باشد
بنابراین کوچکترین تماس فیزیکی و بدنی بین او و مراجعهکننده ممنوع است. اگر این
اتفاق افتاد بلافاصله محل را ترک کنید، موضوع را به مراجع قانونی اطلاع دهید و
مسئله را در شبکههای اجتماعی مطرح کنید تا دیگران قربانی آن فرد نشوند. هرگونه
تماس بدنی و فیزیکی با مراجعهکننده توسط مشاور، رواندرمانگر، روانکاو یا
روانشناس، چه به صورت خواسته چه به صورت ناخواسته، ممنوع است. هیچ تخفیف، تبصره و
بهانهای در این زمینه وجود ندارد. سکس یک پدیده بسیار لذت بخش و طبیعی است و اگر
در مورد کودکان نباشد و اجبار و فشاری در آن وجود نداشته باشد به خود افراد مربوط
است اما در روند درمان از این خبرها نیست. هر کسی خواست این مورد را ماله بکشد
بدانید به احتمال زیاد در زمینهی آزار و تجاوز سابقه دارد و به درمان به عنوان
راهکاری برای میلورزی و کامگرفتن از مراجعین نگاه میکند.
7: شما
لباسی میخرید و از این لباس خوشتان نمیآید. آنرا عوض میکنید، به دیگران هدیه میدهید،
دور میاندازید، یا هر کار دیگری. آخرش ضرر و زیان مالی است. ممکن است یک تیشرت
دویست هزار تومانی یا یک کت و شلوار بیست میلیون تومانی ضرر کنید. گوشی موباید میخرید،
میشکند یا میسوزند. در مورد غذا، تعمیر خودرو و غیره هم همین است. به دلیل اجبار
سهامداران قدرت و طبقه حاکم ایران برای نگه داشتن ایران، اقتصاد ایران، جامعه
ایران و مردم ایران در بشکهی تحریمها، وضع مالی همهی ما خراب است. این زندگی که
ما در را در آن اسیر کردهاند لایق هیچ انسانی نیست. انسان که هیچ، حتی لایق سگها
و گربهها و گیاهان هم نیست. این مسئله قابل درک است. هزینههای درمان بالاست و
اولویت اعضای طبقه کارگر و طبقه متوسط ایران سیر کردن شکم، تامین هزینه مسکن و
مسائل اولیه و ضروری است. خیلی از ما پول کافی برای مراجعه به دندانپزشک نداریم
چه برسد به روانکاو یا رواندرمانگر. میپذیرم. من هم مثل شما اسیر در این زندان
بزرگِ ایدئولوژیک و طبقاتی هستم. توصیه میکنم به خدمات دندانپزشکی و روانپزشکی
طور دیگری نگاه کنید. پنج، ده، بیست، سی، چهل یا پنجاه سال دیگر از عمر مفید شما
باقی مانده است و خدمات دندانپزشکی و روانپزشکی به شما کمک میند در این سالهای
باقی مانده با کیفیت بهتری زندگی کنید. هزینه رسیدگی به روان خودتان را تقسیم بر
این سالها کنید. شاید ماهی ده هزار تومان شود. در حال حاضر قیمت یک نوشابه یا پفک
الان پانزده هزار تومان است. قیمت یک پاکت سیگار حدود پانزده هزار تومان است. فکر
کنید قرار است ماهی یک پفک برای خودتان بخرید. در مورد رسیدگی به بدن و روان
خودتان خسیس نباشید و به صورت بلندمدت به آن نگاه کنید. قرار است ده، بیست،... یا
پنجاه سال دیگر از اثرات این خرید خودتان استفاده کنید بنابراین اگر مشاور،
رواندرمانگر، روانکاو یا روانشناس خوبی انتخاب کنید مطمئن باشید ارزش پولی که
پرداخت میکنید را دارد.
8: به اندازهی کافی صبور باشید. مسائل روانی مثل سوزاندن خال، کاشتن ناخون، حجامت، تزریق آمپول بدنسازی و این چیزها نیست که فوری جواب بدهد. مشاور، رواندرمانگر، روانکاو یا روانشناس شما جادوگر یا دعانویس نیست. او نیاز به فرصت دارد که مشکل را بشناسد، مسیر درمان و اقدامات لازم را انتخاب کند و قدم به قدم شما را به سمت بهبودی (از نظر خودتان) جلو ببرد. به او فرصت بدهید. به او زمان بدهید. به خودتان زمان بدهید. به او کمک کنید، به خودتان کمک کنید. تکالیف و کارهایی که به شما می دهد را انجام دهید. از ورزش، پیادهروی و مطالعه برای تکمیل و تسریع روند درمانی استفاده کنید. اگر بعد از مدتی احساس کردید که مشاور، رواندرمانگر، روانکاو یا روانشناس خوبی انتخاب نکردهاید ناامید نشوید و با تحقیق بیشتر، انتخاب بهتری انجام دهید. شما اگر ماشین یا گوشی خودتان را هم برای تعمیر ببرید ممکن است چند تعمیرکار را عوض کنید تا یک تعمیرکار خوب، منصف و مناسب پیدا کنید. مسئله روان، مسئلهی پیچیده و وابسته به ابَر سیستمهایی مانند شیوهی تولید، نظام اقتصادی، نظام توزیع و مصرف، جامعهشناسی، قوانین حقوقی، جغرافیا، محیط و تعیینات زندگی مادی، تاریخ و ایدئولوژی و ... دارد پس عقلانی و منصفانه است که به رواندرمانگر و خودتان برای پرداختن به این مسائل فرصت کافی بدهید.
9: «سلامت افسانه است.» بهبودی کاملِ همه چیز، غیر ممکن است. آن چیزی که اسمش روانکاوی است ممکن است در یک پروسه بزرگ و مفصل، بین صد تا دویست جلسهی درمانی توسط یک تیم از متخصصان شامل مشاور، روانکاور، روان پزشک و غیره انجام شود. این کار هزینه و وقت بسیار زیادی لازم دارد. متخصصینِ کاربلد، باسواد و با تجربه لازم دارد. در حال حاضر آنچه رایج است «رواندرمانگری» است که ممکن است توسط روانشناس، روانکاو یا مشاور انجام شود. یعنی چه؟ یعنی خودتان با خودتان سنجیده میشوید. الگو و معیار بهبود شما دیگری نیست. شما قرار نیست مثل برادر، همسایه یا همکار خودتان شوید. شما قرار است خودتان باشید و نسبت به خودتان پیشرفت کنید. یعنی اگر روزی ده بار داد میزنید بشود روزی سه بار. اگر هفتهای چهار بار دعوا می کنید بشود ماهی یکبار. اگر روزی سه ساعت بیشتر نمیتونید بخوابید و خوابتان نمی برد، مثلاً بعد از طی مراحلی بشود روزی پنج ساعت. بنابراین اگر مشاور، رواندرمانگر، روانکاو یا روانشناس به شما گفت قرار است از بیخ و بنیاد شما را درست کند بدانید با یک بیسواد، کاسب یا احمق طرف هستید. او در جلسه دوم یا نهایتاً جلسهی چهارم،برداشت خودش را از وضعیت برای شما شرح میدهد و بعد از راهنمایی، از شما سوال میکند دقیقاً از او چه میخواهید. شما یک یا نهایتاً سه جلسه فکر میکنید، بحث میکنید، لیست میکنید، با خود او مشورت میکنید و سپس به او به صورت مشخص جواب میدهید. جواب شما شامل درخواست تغییری مشخص در خودتان، نسبت به خودتان است. مثال: خیلی افسردهام ، میخواهم حداقل هفتهای یک روز هم که شده حس خوب یا معمولی داشته باشم. مثال: روزیه یکدفعه گریه میکنم و دلم میخواهد بشود هفتهای یک دفعه. مثال: روزی پنج بار سر همسرم داد میزنم و میخواهم بشود هفتهای یک دفعه.
10: همانطور
که بالاتر چند بار اشاره کردم، مسئله روان، مسئلهی پیچیدهای است. مسئلهی روان
مسئلهی پیچیدهای است چون انسان موجود پیچیدهای است، جامعه از آن پیچیدهتر. کسی
از شما توقع ندارد که متخصص نقد اقتصاد سیاسی، جامعهشناس، اقتصاددان، ادیب یا
تاریخدان شوید ولی خودتان میتوانید این توقع را داشته باشید که کمی در مورد
خودتانف وضعیت موجود، مسائل تاریخی، مسائل مقدماتی جامعهشناسی و تئوریهای سیاسی
و غیره مطالعه کنید.رهایی فردی ممکن نیست. زندگی بد را خوب زیستن، اگر نگوئیم
غیرممکن است، کم از شکنجه یا نبرد ندارد. زندگی انسانی تحت حکومتهای استبدادی و اقتدارگرایانه،
یک مبارزهی دائمی و دشوار است. به هر سوراخی که فرار کنید، قدرت و ایدئولوژی آن
به سراغ شما خواهد آمد. پشت دیوارهای هشت متری شهرکهای لواسان یا درون اتاقهای
ویلاهای نوک کوه هم که زندگی کنید و سر خودتان را با چاکرا و ماکرا، ماشین شاسیبلند،
تعداد بیشتر سکس، وعدههای غذایی بیشتر و چربتر و افتخار به کلاه گاشتن سر دیگران
شیره بمالید، باز قربانی قدرت و سیستم هستید. حتی اگر از ایران بروید و مهاجرت
کنید، ایرانی بودن مثل داغ روی پیشانی شماست و مثل بختک روی شما میافتد. فکر میکنم
راه صحیح این است که مسائل فردی و اجتماعی را از هم تفکیک نکنید. پرداختن بک یکی،
به معنای ببینیاز شدن از دیگری نیست. کسانی که فعالیت سیاسی و اجتماعی دارند
معمولاً (نه همیشه) دچار رنجشهای روانی عمیق و متعددی هستند. کسانی که مثل خری که
به سنگ آسیاب بسته شده است موفقیت و پول هستند زخمایشان عمیقتر از چیزی
است که فکر میکنند. حتی خود مشاور، رواندرمانگر، روانکاو یا روانشناس در ابتدای
گرفتن مجوز فعالیت باید در تعداد جلسات مشخص درمانی شرکت کند و در برخی جوامع، بعد
از مقدار مشخصی از ارائه خدمات درمانی، مجدداً باید خودشان مورد ارزیابی روانی و
شخصیتی و طی کردن جلسات درمانی قرار بگیرند.
کانال تلگرام:
T.me/AbedTavancheh
اینستاگرام:
http://instagram.com/abed_tavancheh
http://instagram.com/abed_tavanche
توئیتر:
http://twitter.com/abed_tavanche
وبلاگ:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر