۱۴۰۰ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

اصل صد و یازده قانون اساسی جمهوری اسلامی - جانشینی رهبر

 



با وجود شورای نگهبان، قوه قضائیه و حکم حکومتی، نه مجلس کاره‌ای است و نه دولت (قوه مجریه). حتی در صورتی که مجلس و دولت هر دو در دست یک جناح باشند، توانایی انجام کاری خارج از اراده و تصمیم هسته‌‌ی سخت قدرت را ندارند. زمانی که محمد خاتمی به شکل غیرمنتظره‌ای رای آورد و مجلس هم دست اصلاح‌طلبان افتاد و جمهوری اسلامی هنوز ابزار و شیوه‌های سرکوب را نوسازی و تجهیز نکرده بود و امثال قالیباف را برای یاد گرفتن سرکوب اعتراضات به خارج نفرستاده بودتد و هنوز نیروی ضدشورش به معنای امروزی آن در ایران وجود نداشت، در نهایت دولت و مجلس اصلاح‌طلب در برابر سپاه، قوه قضاییه و شورای نگهبان و  حکم حکومتی هیچ کاری نتوانستند بکنند و نمی‌توانند که بکنند.

قوه مجریه فقط می‌تواند بین خطوط تعیین شده توسط هسته سخت قدرت، کمی بازی کند. نیروهای نظامی به کلی خارج از اراده و اختیار مجلس و دولت است. نیروهای پلیس به کلی خارج از اراده مجلس و دولت است. نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به کلی خارج از اراده مجلس و دولت است. سیاست خارجی در کل خارج از حیطه مجلس و دولت، تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری می‌شود. مسائل کلان و سیاست‌های مهم اقتصادی خارج از حیطه مجلس و دولت است. مهمترین وزرای کابینه دولت هم باید از بین گزینه‌های مورد تایید رهبر انتخاب شود. اختیار اینترنت و ارتباطات و هر چیز دیگری هم دست دولت و مجلس نیست. یک قاضی دون‌پایه می‌تواند با یک حکم به راحتی تلگرام یا هر جای دیگری که دلش بخواهد را فیلتر کند. قاضی‌ای که حکم فیلتر تلگرام را داد خودش به جرم فساد در زندان است! فاسدان برای مانده در قدرت هر کاری می‌کنند. و یک سوال مهم: چند درصد از بودجه توسط مجلس بحث و بررسی می‌شود؟ پاسخ: فقط سی درصد. هفتاد درصد آنرا بوووق!

در دولت و مجلس کسی رویش را زیاد کند سریع از طریق قوه قضاییه فتیله‌پیچ می‌شود و در انتخابات بعدی در شورای نگهبان رد صلاحیت شده، از سر سفره انقلاب بلندش می‌کنند. چتر حمایتی را از رویش بر می دارند تا رسانه‌ها و رقبا پوستش را بکنند. و کارهای دیگر!

  

 تنها نکته مهم در دولت و مجلس، دسترسی به پول و رانت است. دولت به پول دسترسی دارد. مجلس هم چون می‌تواند گوش وزرای دولت را بکشد روی این ‌پولها اثر دارد. دعوا بر سر پول، رانت، قرارداد و... است. فرض کنید شما امروز خبردار شوید که قیمت دلار قرار است ماه دیگر سه برابر شود. همین یک رانت اطلاعاتی می‌تواند شما را پولدار کند. قرارداد فلان واردات با ارز دولتی را به شما بدهند تبدیل به ابَر میلیاردر می‌شوید. دولت  سفره انقلاب است و مجلس محل چلاندن دولت است. هرچه دولت پول بیشتری داشته باشد رفتارها خشن‌تر می‌شود. وسط این ‌پول‌پاشی دولت، زندگی مردم عادی هم تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

 

دو نگاه به این دولت و مجلس هست:

نگاه اول اینکه وقتی حاکمیت یکدست نیست، همیشه بهانه می‌‌اورد که نظام خوب است و همه تقصیرها گردن انتخاب خود مردم است. بنابرابن چه بهتر که انتخابات جمع شود و کلاً #یک_نفر همه تصمیمات را بگیرد و خودش هم جوابگو باشد تا دیگر بهانه نداشنه باشد. سیستم هم دیر یا زود از دستش خسته شود و در نهایت ساختار عوض شود.

 

نگاه دوم اینکه شرایط بد اقتصادی و فرهنگی باعث تضعیف جامعه مدنی و تقویت اقتدارگرایی و استبداد می‌شود. برای همین لازم است به هر جوب خشک و گزینه‌ی پلاستیکی رای داد تا بازی هسته سخت قدرت خراب شود و درگیری بین جناح‌های قدرت باعث اصطکاک و استهلاک سیستم شود. به دلیل اختلافات میان جناح‌هاب قدرت اخبار از درون سیستم به بیرون درز کند و خلاصه سر راه تندروها دست‌انداز ساخته شود.

 

پی‌نوشت. نظر خود من این است که رفتار هسته سخت قدرت وقتی که دولت و مجلس مورد نظرشان روی کار نیست بسیار خطرناک‌تر است. چون همان کارهایی را می‌کنند که همیشه می‌کنند اما پنهانی و در لفافه و تمیز. وقتی دولت و مجلس دست خودسان است به شدت دچار میل به بازنمایی و نمایش می‌شوند. حداقل در این شرایط زخم‌هایی که به طبقه کارگر، طبقه متوسط و جامعه ایران می‌زنند بدون آمپول بیحسی است و جامعه مانند دوران روحانی با شیب کم چوب به آستینش نمی‌رود. چه بهتر که مانند دوران محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور اصولگرا و ارزشی و محبوب نظام، همه چیز رو و علنی و زمخت باشد نه با روکش مخملی.

 

ولی در این انتخابات مسئله اصلاً دولت نیست. دولت یک مسئله‌ی تمام شده است. از سه سال پیش نوشته‌ام که در ایران دیگر چیزی به اسم دولت وجود ندارد. دولت فقط یک‌پیمانکار است. پروژه انجام می‌دهد و پولش را می‌گیرد. مسئله در این انتخابات جانشینی است. اگر نبود، بازی قدیمی را به هم‌نمی‌زدند و رقابت اصلاح‌طلب و اصولگرا همچنان ادامه می‌یافت. دولت برای این مهم شده که بوووق! تمام حساسیت‌ها روی رای دادن و یا رای ندادن هم فقط معنی دارد که ارتباطی به این بوووق داشته باشد.

چون روی کاغذ اثر دولت روی بوووق زیاد است و در عمل رئیس دولت طبق قانون نفر شماره دو قدرت محسوب می شود و می‌تواند به صورت موقت جایگزین بوووق شود و اگر نیاز به تغییر قانون اساسی باشد وظیفه انجام رفراندوم برای بوووق را دارد.

 

 

در صورت تمایل می‌توانید هایلایت «قانون اساسی»، «عصر جدید»، «تئوری قرارداد» و «ایدئولوژی» را روی صفحه اینستاگرامم بخوانید.

.

بازی پورتوریکو

    این یکی از بازی های مورد علاقه‌ی من و همسرم است. هر دو در آن مدعی هستیم، بر سر آن دعواها کرده‌ایم و هر کدام از ما برای پیروزی در این ب...