۱۳۹۹ اردیبهشت ۲, سه‌شنبه

برندگان و بازندگان جنگ نفتی و سقوط قیمت نفت چه کسانی هستند؟




عربستان می‌تواند بزرگترین برنده‌ی کاهش قیمت نفت باشد. آن مسخره بازی قیمت منفی نفت را بگذارید کنار. فعلاً قیمت نفت برای تحویل در ماه‌ها مختلف بین ۲۴ تا ۳۴ دلار است اما روند کاهشی این قیمت‌ها تا دوازده دلار برای هر بشکه و کمتر از آن هم تغییر خواهد کرد. مسئله این است که اضافه تولید بازار نفت، ذخایر استراتژیک کشورها، حجم زیاد نفت شناور روی تانکرها و حجم نفت دپو شده در بندرهای نفتی به قدری بالاست که بین ۸ تا ۱۸ ماه زمان لازم است تا این اضافه‌ی عرضه تخلیه، خنثی یا تعدیل شود. شاید عجیب باشد که تولیدکنندگان بزرگ نفت با علم به این موضوع پایشان را روی گاز گذاشته‌ بودند و نه تنها تولید را کاهش نمی‌دادند که تا پیش از اجلاس اخیر اوپک پلاس، بعضاً تولید را افزایش داده بودند. در شرایطی که بازار اشباع اشت هیچ تولیده کننده نمی‌خواهد بازار را از دست بدهد. این باگ بزرگ سیستم تولید سرمایه‌داری است که کارل مارکس مفصل درباره آن صحبت کرده است. اضافه تولید و بحران‌های ناشی از آن از خصلت‌های ذاتی سرمایه‌داری است که دامنه‌ی هر یک از بحران‌های آن به شکل مخرب‌تری اقتصاد جهان و اقتصادهای ملی را درهم می‌کوبد. حالا در دورانی که دیگر این بحران‌های ادواری نمی‌تواند بیشتر از این ادامه داشته باشد به نظر می‌رسد این سیستم دچار تشدیدِ جنون شده است.
اما این همه‌ی ماجرای داستان نفت در ماه‌های اخیر نیست. می‌گویند این جنگ نفتی عربستان با روسیه است. راست می‌گویند اما همه‌ی ماجرا این نیست. این جنگ همزمان جنگ نفتی روسیه و عربستات با آمریکا هم هست. همچنین یک جنگ دیگر هم بین عربستان و آمریکا در جریان است که ظاهرش خیلی شبیه جنگ روسیه و عربستان با آمریکا است اما با آن فرق دارد. این جنگ قمار بزرگ «بن سلمان» بر سر ‌آینده‌ی خود، آینده‌ی حکومت سعودی و آینده کشور عربستان است.
جهان در حال بستن فصل مربوط به بحران نفت است. کشورهای نفتی به زودی با دکلها و اسباب‌بازی های خود رها خواهد شد. آنها که با پول نفت به فکر رونق تولید بوده‌اند در دنیای جدید دوام می‌آوردند و آنها که با پول نفت ماشین لوکس، موشک، جنس چینی یا جنس آمریکایی خریداری کرده‌اند و تا خرخره غرق در فساد بوده‌اند به پیسی خواهند خورد. ارزش پول ملی آنها سقوط خواهد کرد، به وضعیت نفت در برابر غذا خواهند رسید، دچار بحرانهای جدی محیط زیستی خواهند شد و تبدیل به کشوری فقیر و حذف شده از تاریخ خواهند شد.
 ترامپ نه یک بار که چندین بار اعلام کرده خاورمیانه دیگر اهمیت سابق را برای آمریکا ندارد. آمریکا قبلاً بزرگترین مصرف کننده و خریدار نفت خام در جهان بود ولی از سال دو هزار و نوزده میلادی تبدیل به بزرگترین تولید کننده نفت خام شده است و به انداره کل تولید نفت ایران(صادرات+مصرف داخلی) نفت صادر می‌کند. رقمی نزدیک به چهار میلیون بشکه نفت در روز . یکی  از دلایل تحریم‌های جدید نفتی ایران و ونزوئلا این بود که جا برای نفت صادراتی آمریکا در بازار جهانی باز شود. مهره‌های کوتوله، مدیران سهمیه‌ای، مسیولان فاسد و تصمیم‌گیرندگان نادان جمهوری اسلامی هم نهایت همکاری را با این نقشه‌ی زیرکانه‌ی آمریکا کردند. هر حماقتی بود انجام دادند تا این برنامه‌ی آمریکا به طور صد درصد و کامل به موفقیت برسد که رسید. حتی اگر همین امروز همه‌ی تحریم‌های نفتی جمهوری اسلامی برداسته شود دیگر این نظام نمی‌تواند جایگاه سابق خود را در بازار نفت به دست بیاورد. جمهوری اسلامی هم که برود دیگر کشور ایران و اقتصاد ایران نمی‌تواند از رانت نفت برای بهبود زخم‌ها و یک انباشت اولیه برای شروعی تازه استفاده کند. سیاست‌ زمین‌ِ سوخته‌ای که نیروهای سایبری وابسته به نهادهای قدرت، مردم ایران را به آن تهدید می‌کردند تقریباً به اجرا درآمده است.
حالا دیگر نفت، خاورمیانه و خلیج فارس برای آمریکا آن ارزش سابق را ندارد. آمریکایی که برای به کرسی نشاندن سیاست جهانی‌سازی و کنترل جریان نفت خاورمیانه(شاهراه انرژی) به افغانستان و عراق لشگرکشی کرد حالا در حال تغییر استراتژی است. لیبیِ مقتدر در آفریقا را تبدیل به کشور جنگ‌زده و تکه پاره کردند و حالا می‌خواهند تا آنجا که می‌شود نیروهای خود را از خاورمیانه بیرون بکشند. ترامپ مدتهاست که گفته از این به بعد هرکسی حمایت نظامی و خدمات نظامی آمریکا را می‌خواهد باید پول آن را پرداخت کند. می‌خواهد المان و کشورهای ناتو باشند یا عربستان و کشورهای شیخ‌نشین در حاشیه جنوبی خلیج فارس. مسئله  اما خیلی پیچیده‌تز از این حرفهاست. این بازار کاملاً جدید است و ملاک و معیار مشخصی برای قیمت‌گذاری در آن وجود ندارد. در سیاست جدید آمریکا سوال این است که مثلاً قیمت سر و سامان دادن و جمع کردن جنگ یمن به نفع عربستان چقدر است؟ قیمت حمله‌ی متقابل به جمهوری اسلامی در ازای حمله موشکی به عربستان چقدر است؟ قیمت دفاع از ترکیه در برابر حمله روسیه چقدر است؟ وقتی قطر و عربستان روبه‌روی هم قرار بگیرند چه نظامی خدماتی برای مشتریانی که حالا روبه‌روی هم قرار کرفته‌اند وجود خواهد داشت. هزینه جنگ با یک کشور به خواست یک کشور دیگر چقدر است؟ یک میلیارد، ده میلیارد، صد میلیارد، چقدر؟ قیمت «دفاع» از کشورهای خاورمیانه در مقابل جمهوری اسلامی(بزرگترین خدمت جمهوری اسلامی به سیاستهای آمریکا در خاورمیانه، که همیشه برای کارگردانی به نام آمریکا نقش بهترین لولو را بازی می‌کند) یا «جنگ» با جمهوری اسلامی چقدر است؟ جنگ عراق برای آمریکا چقدر خرج برداشت؟ آیا عربستان می‌تواند آنرا ضربدر حداقل چهار بکند و به آمریکا بپردازد؟!
نکته این است که عربستان فقط انبار سلاح است. اقتصادش فقط متکی به نفت است. کشاورزی مناسبی ندارد، صنعت ِ ارز آوری ندارد، جمعیت بالا و نیروی متخصص ندارد و در کل آینده‌ی اقتصادی ندارد. توانایی دفاع از خود را هم ندارد. عربستان بدون وجود آمریکا تبدیل به یک تکه گوشت زیر دست ایران و ترکیه می‌شود. برای همین است که بن سلمان دست به قمار بزرگی زده است. او جنگ نفتی بزرگی به راه انداخت که از یک سو ریشه در رقابت تولیدکنندگان بزرگ نفت بر سر بازار نفت داشت، از یک سو ریشه در رقابت تولیدکنندگان نفت خام با تولید کنندگان نفت شیل در آمریکا و کانادا داشت و از سوی دیگر مهمترین ایستادگی عربستان سعودی در مقابل آمریکا است. سعودیها هرچقدر تحقیر‌های آمریکایِ دونالد ترامپ را تحمل کردند متوجه شدند که انتهایی ندارد. آمریکای دونالد ترامپ بر خلاف آمریکای پیشین حتی تلاشی ندارد که حفظ ظاهر کند و تحقیرها، فشارها و خواسته‌های خود از عربستان را علنی و در مقابل چشم رسانه‌ها مطرح نکند. بن سلمان هم البته جوان است و خام و همه‌ی گاف‌ها و سوتی‌های لازم را به دست آمریکایی‌ها می‌دهد تا او، خاندان سعود و کشور عربستان را بدوشد. آمریکایی‌های انقدر روی بی‌تجربگی و ترس‌های بن سلمان حساب باز کرده بودند که یک چیز را فراموش کردند. جوانی شاید همراه با خامی و بی‌تجربگی باشد اما حامل انرژی و غرور نیز هست. همان لذتی که در باتوم گرفتن یک نوجوان شانزده ساله و کتک زدن مردم هست در کشتن خاچقچی به دستور یک حاکم جوان نیز هست. همان میل به قدرت و لذت بردن از اعمال قدرت که همه جا به حیوانی‌ترین شکل ممکن دیده می‌شود. در خیابان‌های ایران در آبان 1398 تا خیابانهای فرانسه و خیابانهای بارسلون و هرجای دیگری که اعتراضی از طرف مردم به طبقه حاکم در جریان باشد.
آمریکایی‌ها حسابش را نکرده بودند و فکر نمی‌کردند بن سلمان روزی به ذهنش برسد که یک تنه گوش قدرتهای بزرگ جهان را بگیرد و بکشد. پیام واضح است. یا مثل سابق بر می‌گردید مثل یک محافظ مسئولیت‌پذیر حواستان به ما باشد و با احترام بیشتری نسبت به من(بن سلمان) و ما(خاندان سعود) رفتار کنید و یا اینکه کاری می‌کنیم سرمایه‌گذاری‌ها روی نفت شیل متوقف شود و آنرا غیراقتصادی می‌کنیم. این یعنی از بین رفتن مشاغل، پائین آمدن جی.دی.پی، تبدیل آمریکا از یک صادرکننده نفت به وارد کننده نفت و مجموع همه‌ی اینها یعنی نیاز به تغییر سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه. سیاست‌هایی که همین اواخر تغییر یافته بودند و حالا در حال اجرا است. آمریکا اگر بخواهد نقشه را باز هم عوض کند باید یکبار دیگر آرایش نیروهای خود در خاورمیانه و برنامه سیاسی هماهنگ با آن را دستکاری کند. این برنامه یک سرش به ایران و عراق و یک سر دیگرش به روسیه و چین گره خورده است. مسئله فقط بر سر هزینه نیست، گاهی اوقات تغییرات جدید و اجباری منجر به تضادهای درونی در برنامه می‌شوند. برای هر تحلیلگر، برنامه‌ریز و اجرا کننده‌ای، تضاد درون برنامه‌ای یعنی دردسر‌های بزرگ در زمان حال و آینده. وای به روزی که در سیاست چیزی عمداً یا سهواً  در حساب و کتابها جا افتاده باشد. می‌شود مسئله کوردها و فلسطین. حل کردنش تقریباً غیرممکن می‌شود و زمان بسیار طولانی برای التمام آن نیاز دارد.
اگر قمار بن سلمان نگیرد و دولت آمریکا تصمیم بگیرد که عربستان را برای این جنگ نفتی تنبیه کند و به مدار نظم سابق درآورد باید گفت که خاورمیانه و جهان به زودی به بن سلمان بدرود خواهند گفت. اگر این قمار بگیرد، بن سلمان تبدیل به یکی از چهره‌های مقتدر در منطقه خواهد شد و قدرتهای بزرگ جهان(به خصوص غربی‌ها) برای بهبود رابطه با او به صف خواهند شد. این بازی(قمار بن‌سلمان) یک طرف دیگری هم دارد که بازنده بزرگ این بازی است. چه بن سلمان پیروز شود و چه ببازد، جمهوری اسلامی باخت سنگینی خواهد داد. اگر بن سلمان برود، خاندان سعود و حاکمان عربستان بیش از پیش به آمریکا نزدیک خواهند شد و اگر بن سلمان قمارش را ببرد دردسرهای بزرگی برای جمهوری اسلامی در راه خواهد بود. آمریکا که تا امروز تمایلی به شرکت همه جانبه در جنگ یمن نداشت و فقط در مقابل آن سکوت می‌کرد احتمالاً برای پاک کردن کل صورت مسئله وارد میدان خواهد شد و میلیاردها دلار ارز ایران و خروارها امید جمهوری اسلامی به تنگه‌ی باب المندب، یمن و حوثی‌ها به باد خواهد رفت. فشار در عراق روی جمهوری اسلامی بیشتر می‌شود و احتمال بروز «جنگ تصادفی» در اثر برخوردهای اتفاقی در خلیج فارس نیز بیشتر خواهد شد.
رویای خلیج فارس بدون آمریکا برای جمهوری اسلای هرگز امکان نداشت که محقق شود اما این نظام بسیار امید داشت که از تمرکز و تراکم نیروهای آمریکایی در خاورمیانه کاسته شود، در نهایت عراق و یمن زیر نفوذ جمهوری اسلامی باقی بماند، با فشار به امارات از این کشور امتیازاتی گرفته شود و برای اولین بار حاکمان جمهوری اسلامی شب را بدون ترس حمله‌ی آمریکا سر کنند و بتوانند خیال کنند که در یک جدال طولانی توانسته‌اند در مقابل نظم جهانی به پیروزی برسند و خود را برای همیشه در آن تثبیت کنند. حالا نه تنها کاخهای رویایی فروریخته‌اند که ترس از آن چیزی که همیشه از آن می ترسیدند برایشان ترسناک‌تر شده است. هیچ خاکمی در هیچ کجای جهان نمی‌توان در عرصه بین‌المللی و داخلی فقط با یک کارت یا چند کارت محدود بازی کند و پیش برود. ترامپ نمی تواند کارتپولش را بدهید را دست بگیرد و در کشورهای جهان دوره بیافتد. جمهوری اسلامی نمی تواند کارت موشک و نیروی نیابتی را دستش بگیرد و فکر کند که می‌تواند همیشه کارش را پیش ببرد. ترکیه نمی‌تواند تا ابد با کارت داعش و احرار الاشام بازی کند. چین تا ابد نمی تواند روی نیروی کار ارزان قیمت و صدور کالاهای مصرفی حساب کند، روسیه هم تا ابد نمی‌تواند از کارت انرژی برای فشار به اتحادیه اروپا استفاده کند و در عرصه بین المللی با لاشخوری روزگار بگذارند. از همه مهمتر اینکه هیچ دولت و حکومتی بدون پشتوانه مردمی و تامین رفاه مردم آن کشور نمی‌تواند تبدیل به قدرت منطقه‌ای یا جهانی شود. حکومتی که دشمن مردم آن کشور باشد دیر یا زود سقوط خواهد کرد و چنین حکومتی در معادلات جهانی فقط یک نویز کوتاه مدت است.

بازی پورتوریکو

    این یکی از بازی های مورد علاقه‌ی من و همسرم است. هر دو در آن مدعی هستیم، بر سر آن دعواها کرده‌ایم و هر کدام از ما برای پیروزی در این ب...