۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبه

نوار نقاله


یک مکانیسم ساده ... مثل نوار نقاله: ... حکومتی... اصلاح طلب درون حکومتی... پناهندگی... اپوزیسیون ماهواره ای -اینترنتی...
گاهی با سرعت کم... گاهی با سرعت بالا... اما سالهاست این نوار نقاله می چرخد.
مشکلی با این چرخه ندارم... نقد به ابتر بودن آن است... این حرکتی است از نقطه ای مقابل مردم به نقطه ای دیگر در مقابل مردم .

در حال حاضر که خلاءِ فقدان هرگونه سازماندهی سیاسی و اجتماعی بر مغزها و قلبها سنگینی می کند نباید فراموش کرد که حتی در صورت ایجاد ساختارهای لازم، این چرخه باید که ادامه داشته باشد، جلوتر برود و شروع حرکت از نقطه ای در مقابل مردم به نقطه ای در کنار مردم... و از آن هم جلوتر، به نقطه ای در درون مردم منتهی شود.همچنین در جایی از مسیر دشوارِ کنار تا درون باید مسیر حرکت خارج از صفحه ی دو بعدی، یعنی به بعد دیگر در ژرفای سیاست متمایل شود... یعنی قدرت!

 اما این نوار نقاله اما کوتاه است ... تغییر و تحول آدمها در این مسیر نصفه و نیمه می مانده... دگردیسی ای که دُم در آن نمی افتد... به همین دلیل حتی وقتی می خواهد تغییری در مسیر حرکت این نوار نقاله ایجاد شود به مسیرِ نشست اولاف پالمه منتهی می شود نه به یک سازماندهی مردم محور به جهت کسب قدرت سیاسی برای درهم کوبیدن ساختارها...

بازی پورتوریکو

    این یکی از بازی های مورد علاقه‌ی من و همسرم است. هر دو در آن مدعی هستیم، بر سر آن دعواها کرده‌ایم و هر کدام از ما برای پیروزی در این ب...