پیمان
پیران
چندی
است که اخبار و ماجراهای مربوط به مسئله روزمره آلودگی هوا، ترافیک سر سام آور
وقتل عام خیابانی در جاده های ایران سر لوحه نشریات داخلی قرار می گیرد و به تناوب
اظهار نظر ها و انتقادات توخالی و عجیب و غریبی در همه جا از جمله صدا و سیمای
جمهوری اسلامی منعکس می گردد. بر آن هستم تا به نوبه خود با توجه به زیان های جانی
فراوان ناشی از از این پدیده
«که
هر از چند گاهی، هم رقم با کشتار مردم در جنگ عراق است» دیدگاهم را بازگو کنم:
اخیرا
فردی تحت عنوان سردار رویانیان همانند بسیاری دیگر از حامیان منافع صاحب سرمایه در
ایران، معضل آلودگی هوا و مرگ و میر و تمام آنچه که از این پدیده شوم عاید مردم
ایران می شود را منتسب به فقط تخلف رانندگان اعلام کرده است! در نظر من چنین
واکنشی قبل از هر چیز تمجید و تحسین صاحبان سرمایه ای را بر می انگیزد که سود جویی
آنها عموما با بی توجهی کامل در مورد نحوه زندگی مردم، حفظ منابع طبیعی و ایجاد
محیطی پاک و قابل زیست همراه است. قابل توجه است که در رادیو تلوزیون جمهوری
اسلامی نیز این واکنش ناشیانه دستگاه پلیس را چاپلوسانه مدح و ثنا می گویند و به
کرات به درستی عمل سازمان راهنمایی ورانندگی و دیگر دستگاههای دولتی و تقوی افرادی
که چنین به جیفه دنیوی و منافع خویش بی اعتنا هستند و فقط در راه منافع مردم گام
بر می دارند، تاکید دارند!!!
اما
حقیقت چیز دیگری است، بدبختانه پهنه گیتی هیچ گاه از خیل مداحان و چاپلوسان حافظ
نظام خالی نبوده است و شکی ندارم که بسیاری از مردم پس از فراگیری درسهایی بسیار
پر اهمیت از زندگی خود در سالهای گذشته، فریب چنین پرگویی هایی را نخواهند خورد:
واقعیت
این است، نظام سرمایه داری ایران اگر از آزادی و برابری هراس دارد و به آن بی
اعتماد است، به عکس از جان و دل به نقشه دست و پا شکسته سرمایه ساز صنعتی و
اقتصادی خود اعتماد دارد : نقشه ای که در آن شرکتهای نیمه خصوصی و مونتاژ کار و
خودرو ساز ایران به خود اجازه می دهند در پی کسب سود بیشتر، بی بند و بار، بدون
توجه به خالی کردن میلیون ها تن مواد آلود کننده ای چون اکسید نیتروژن و اکسیدهای
کربن در هوا، آب و زمین ، با تولید روز افزون محصولات خود، زمینه های تخریب محیط
زندگی انسانها را فراهم آورند. عمق مطلب اینجاست که خیابانهای تهران و دیگر کلان
شهرهای ایران یکی از نمونه های آشکار مقدم شمردن دنباله روی از سود و بازار بر
ابتدایی ترین حقوق انسانی است. در حالیکه بسیاری از مردم در گرما و سرما، برف و
باران و از روی ناچار در صفهای 40-50 نفره می بایست منتظر وسایل نقلیه عمومی باشند
و در بهترین حالت بصورت به هم فشرده و غیر انسانی از آن استفاده کنند ، تعدای دیگر
از مردم طبقات مرفه تر در اتومبیل گرانقیمت خود و به صورت تک سر نشین در ساعات
کاری روز !! بیکار و بی عار و در هیبت دستگاه تبدیل غذا به مدفوع و تنها مصرف
کننده، خیابانهای دود گرفته تهران را گشت می زنند و اشغال می کنند. کافیست در هر
ساعت از شبانه روز که مایلید، سری به چهار راه ها و پشت چراغهای راهنمایی و
رانندگی مرکز شهر بزنید تا متوجه شوید که این تعداد از مردم چگونه زندگی خود را
برای تفریح! در اتومبیل های شخصی خود می گذرانند. می خواهم بگویم حقیقتا اگر به
تعداد تنها اتومبیل های ریز و درشتی که در تهران تردد می کنند، نیروی کاری و مولد
در راستای تولید سالم اجتماعی وجود داشت، چرخهای صنعتی و و اقتصادی این کشور بدین
گونه کند نمی چرخید. و این تنها بخشی از قضیه ای است که نشان از وجود فرسنگها
فاصله بین نحوه زندگی بورژوازی ایران امروز و طبقه محروم و زحمتکش دارد.تازه وقتی
بوی گند فساد این نظام نامتعارف سرمایه داری بلند می شود که صدا و سیما هر چند روز
یک بار در عادی ترین حالت و گذرا خبر از کشته شدن دهها نفر از مردم در هر گوشه از
جاده های درون و برون شهری را می دهد. تنها در دوازده روز اول سال جدید بیش از 600
نفر در اثر سوانح رانندگی در خیابانها ، جان خود را از دست داه اند. این آمار به
تنهایی در چند روز گذشته برابر با قتل عام نظامی مردم در عراق توسط اسلامیون و
اشغال گران آمریکایی بوده است. این در حالیست که در کنار این موضع می بینیم در
همراهی با سود، پاسداران وضع موجود چگونه برای کشته شدن یک نظامی وابسته در سه
هزار کیلومتر آنطرف تر یعنی در جنگ خود ساخته غزه، تمام رسانه های خو را شبانه روز
بسیج می کنند و علیه یکدیگر به ارائه خبر و تحلیل و برگزاری مراسم می پردازند!!در
ادامه باید گفت علاوه بر این صدمات و لطمات جانی ای که در سایه تولید روز افزون و
بی حساب – کتاب اتومبیل شخصی و دیگر دستگاههای آلاینده، بدون توجه به احتیاجات
ضروری مردم، و عدم درک از امکاناتی چون گنجایش جاده ها و ضریب ایمنی آنها، توسط
شرکتهای بزرگی چون ایران خودرو و سایپا و … حادث می شود، می بایست به تاسیس زباله
دانی ای که این شرکتها و صاحبین سرمایه در ایران مسبب آن هستند، اشاره کرد:
شرکتهای خودرو ساز در ایران با افزایش لجام گسیخته تولید، هر ساله مسئول ایجاد
میلیون ها تن مواد آلوده کننده ای هستند که در هوا، آب و زمین پخش می شود. آیا تا
به حال از خود پرسیده اید هر مرد، زن و و یا کودک ایرانی سالانه چند تن از مواد
آلوده کننده ای را که تجاهل نظام سرمایه داری به ما انسانها تحمیل می کند را
ناخواسته باید استشمام کنند؟به گفته آمار و ارقام دولتی هوای آلوده کلان شهرهای
ایران در بردارنده بیش از 6 میلیون تن مواد معلق، بیش از5000 تن سرب، 47.2 میلیون
تن منوکسید کربن و 18.3 میلیون تن اکسید سلفور است. تردیدی نیست که مسئله آلودگی
هوا، این مرگ تدریجی ما انسانها، با توجه به نقص های اساسی در روشهای دستگاه آمار
این کشور بیش از اینها بر آورد می شود.بدین ترتیب با مطالبی که بالا گفته شد و
همانطور که بر نیروهای مترقی و چپ و رادیکال این جامعه معلوم است، رشد حتی نصفه
ونیمه سرمایه داری در ایران شرایطی را به بار آورده که در آن سود جویی در تضاد با
نظام رفاه عمومی قرار گرفته است. وچون در چنین نظامی یعنی اقتصاد سرمایه داری، عامل
اقتصادی، تنها عامل اصلی آلودگی محیط زیست و دیگر بدبختی انسانهاست و همچنین چون
این مسئله فقط مربوط به این جامعه نیست، در نتیجه حل موثر این معضل در نظام سرمایه
داری به دلیل دنباله روی از سود شرکتهای بزرگ تولید کننده ( علیرغم تمام پرگویی
هایی که می شود) غیر ممکن است.لازم به یاد آوری است، برخورد با این موضوع تنها در
مورد مردمی نیست که برای ادامه زندگی در روابط حاکم و محکوم ، ناگزیرند در شهرهای
بزرگی چون تهران بمانند و افرادی که به علت سود جویی و صاحب سرمایه بودن و همدستی
با قدرت سیاسی، محیط زندگی ما انسانها را خراب می کنند؛ بلکه تضاد منافع بین
سرمایه داری چه دولتی و چه خصوصی – چه چه پیشرفته و پیرامونی با نحوه زندگی نوع
انسان است که با دستگاه قضایی ! و پلیس و بورس بازی و کثیف ترین و غیر اخلاقی ترین
اقدامات در جهت یک نظم موجود فرا منطقه ای حرکت می کنند. یک طرف این قضیه مشخصا در
ایران امروز مربوط به بورژوازی و محافل خودی و غیر خودی است که برای دفاع از پول و
ثروت و بازتولید آن و همچنین برای جلوگیری از بر هم خوردن این نظام اجتماعی، به یک
حکومت، به یک نظم مقتدر و امنیت نیازمند است و طرف دیگر آن مربوط به قدرت سیاسی حاکم
بر ایران است که تحت عنوان اسلام سیاسی با دمیدن به آتش سود جویی شرکتها و موسسات
نیمه خصوصی به دنبال پاسداری و جذب سرمایه گذاری کلان خارجی و متعاقب آن تامین
امنیت برای آینده خود است.حال باید از خود بپرسیم : آیا مشتی سوء استفاده چی موفق
خواهند شد که به خاطر انباشتن جیبهایشان و برای ارضا حرص و آزشان، محیط زندگی ما
انسانها را که به بهای جان ومال هزاران انسان زحمتکش ساخته شده اند، تیره و تار
سازند ؟ آیا ما سرانجام قربانی عطش سیراب نشدنی سود جویی خودمان خواهیم شد؟ آیا به
راستی جامعه ای که در آن پولداران به ازاء زندگی طاقت فرسای دیگران باز هم پولدار
تر می شوند، جامعه ای انسانی خواهد بود؟