۱۳۹۸ فروردین ۱۸, یکشنبه

درباره اصلاح طلبان ایران





۱: اصلاح‌طلبان ایران آگاهانه، عامدانه، بر مبنای یک تقسیم‌کار فکر شده و دارای طرح و برنامه(اگرچه نه از نقطه شروع) یک پروژه واحد اما چهار لبه را در زمین سیاست داخلی و سیاست خارجی پیش می‌برند. هدف آنها سهیم بودن در قدرت سیاسی حاکم یا کسب قدرت سیاسی در سیستم جایگزین این نظام است.

۲: تقسیم بندی عمده آنها بر پایه نیروهای داخل کشور و نیروهای خارج کشور آنها است. هر یک از آنها تقسیم کار دوتایی درون خود دارند.

۱-الف: نیروهایی داخل کشور که رسماً عضوی از حاکمیت هستند.
۲-الف: نیروهای داخل کشور که به ظاهر بیرون از حاکمیت ایستاده و موضع انتقادی نسبت به آن دارند.
۲-الف:نیروهای اصلاح‌طلب خارج کشور که #مدافع بی چون و چرای حاکمیت فعلی هستند و در محاوره از آنها با عنوان ماله‌کش یاد می‌شود.
۲-ب:نیروهای اصلاح‌طلب خارج کشور که در موضع انتقادی سفت و سخت و مداوم از حاکمیت هستند تاحدی که گاهی تفکیک موضع آنان با معتقدان به براندازی کار ساده‌ای نیست.
۳: در شبکه‌های ماهواره‌ای متعلق به کشورهای عربستان، انگلستان، آمریکا آنها را به عنوان کارشناس همه چیز و مهمان می‌بینید. در توئیتر،فیس بوک، اینستاگرام و همه جا حضور دارند. گاهی با یکدیگر دل و قلوه میدهند و گاهی بحثهایی را پیش می‌برند. مانند کمپانی فروش لباس برای همه سلیقه‌ها کالا دارند.

۴: در این تقسیم کار دیگر چندان مهم نیست آینده سیاسی ایران به کدام سو برود. حاکمیت موجود وارد دوران عراق بعد از 1991 شود، مصالحه کند، انقلاب رنگی روی بدهد، جنگ بشود، سیاست طارق عزیزی و کرزایی پیش برود... فرقی ندارد. تیم آنها موجود و در هر چهار لبه مشغول فعالیت است و سهم آنها از قدرت در همه این حالات تضمین شده است.

۵: مهره‌چینی اصلاح‌طلبان از درون زندانهای جمهوری اسلامی تا میان پناهندگان سیاسی اتفاقی نیست. یکی کارمند ج.ا باشد و دیگری کارمند دولت آمریکا، یکی خانواده زندانی سیاسی می‌شود، یکی پول جمع‌کن خارج کشور و یکی پاکت پخش‌کن داخل کشور. یکی امنیتی می‌شود یکی فعال حقوق بشر یا روزنامه‌نگار!

۶: پروژه‌ای که اصلاح‌طلبان تعریف کرده و آنرا به پیش می‌برند فقط و فقط یک نقطه ضعف دارد. یک حالت است که برای آماده نیستند و نمی‌توانند که آماده باشند. آنرا نمی‌فهمند، با آن ارتباط طبقاتی، سیاسی و اجتماعی ندارند. از آن می‌ترسند و یکپارچه از داخل و خارج علیه آن موضع‌گیری می‌کنند.

7: تا سالهای 1388 و 1389 شمسی اصلاح‌طلبان در بین ایرانیان مهاجر و پناهنده هیچ وزن و جایگاهی نداشتند. به صورت سنتی و تاریخی دست بالا در بین نیروهای سیاسی ساکن خارج مرزهای ایران در قاره اروپا با مارکسیستها و چپها و در آمریکای شمالی با سلطنت‌طالبان بود. اصلاح طلبان در این حوزه‌های جغرافیای نیرویی نداشتند و فاقد تاریخ بودند.

8: بالافاصله پس از انتخابات سال88 بود که سیل پناهندگان و مهاجران اصلاح‌طلب به خارج روانه شد. از همان زمانی که هنوز خبری نبود این مهاجرت شروع شد و با بالاگرفتن اعتراضات خیابانی بر حجم آن افزوده شد. برای کسانی که رویای زندگی در خارج و پناهندگی داشتند این بهترین فرصت بود. به جز اینها، خبرنگاران، سلبریتی‌ها و «افراد سازماندهی شده از سوی دولتهای غربی، برای شبکه سازی در داخل» سریع در روزهای اول در پیاده‌رو ها و در کنار تجمعات اولیه عکسهای خود را با دستبند سبز انداخته و قبل از خراب شدن اوضاع سریعاً از کشور خارج شدند تا:
الف: مثل همیشه از خطر دوری کنند
ب: اقدام به بهره‌برداری از موقعیت کنند
پ: عده‌ای نیز به واقع تصور می‌کردند ج.ا در حال فروپاشی است و مایل نبودند در دوره خطرناک فروپاشی در ایران زندگی کنند. همچنین اینکه احساس می کردند زندگی در کشورهای اروپایی و آمریکایی فرصت و امکان بیشتری برای وارد کردن خودشان به ساختار قدرت بعدی به آنها می‌دهد.


9: کسی نمی‌تواند ادعا کند مسابقه پناهندگی بعد از سال 1388 یک طرح برنامه‌ریزی شده بوده است. بی شک این اتفاق ناشی از تصمیمات، منافع، آرزوها و انتخابهای شخصی بوده است (الگوی موفقیت) که بستر مناسب بروز خود را یافته است. اما این همه ماجرا نبود. لایه‌ای از اعزام نیروی هدفمند در میان آن بلوا وجود داشت.


10: جریانی که بعدها اسنادی از آن از سایت ویکی‌لیکس منتشر شد از مدتها قبل انتخابات با «پولوف»ها در ارتباط بودند. به طور مثال سند منتشر شده توسط ویکی لیکس  به تاریخ 20 آپریل 2009 (قبل از انتخابات 88)

11: در  قسمتی از سند آورده شده است: «مسیح علی‌نژاد (به شدت محافظت شود) روزنامه‌نگار ایرانی که برای روزنامه کروبی کار می‌کند به سرپل(دیده‌بان ایران) گفت که: «به عقیده من کروبی به دلیل غرور شخصی و خودمحوری، در انتخابات خواهد ماند و برایش مهم نیست که این موضوع به دیگر کاندیداهای اصلاح‌طلب ضربه بزند و حتی  برایش مهم نیست که خودش شانسی در انتخابات ندارد.»

12: توضیح اینکه قضاوت من این است که کروبی اطلاعی از این ارتباطات نداشه است.


13: من بر حسب اتفاق اولین کسی بودم که ترجمه فارسی این سند را در فیس بوک منتشر کردم. این مطلب توسط دوستی به دست من رسیده بود و ترجمه آن نیز توسط او صورت گرفته است. با انتشار این سند اعتراضات شدید به من شد که مطلبی که می‌گویم صحت ندارد!

 

14: به دلایلی نمی‌خواستم از همان ابتدا لینک زیر را منتشر کنم اما وقتی اصرار بعضی افراد در دفاع از مسیح علی‌نژاد را دیدم و احساس کردم که فعالان سیاسی داخل ایران را ساده فرض کرده اند مجبور شدم این لینک را منتشر کنم.






 15:ماجرای سند ویکی‌لیکس فقط یک مثال بود. افرادی که قبل از انتخابات در خارج کشور مستقر شده بودند و افرادی که بالافاصله بعد انتخابات سریع عکسهای خود را با دستبند سبز گرفتند و از کشور خارج شدند؛ در حالی که معترضین در خیابانها کتک می‌خوردند و بازداشت می‌شدند فاز دوم کاسبی خود را شروع کردند.


16: در همان سالها جریان آمریکا‌-دوست ای در دفتر تحکیم وحدت فرصت را برای رفتن غنیمت شناخت. این جریان برنامه رفتن خود را دو سال قبل 88 شروع کرده بودند. در خانه یکی از بستگان پیردانشجویان تحکیمی که اکنون کارمند دولت ایالات متحده است کلاسهای زبان خصوصی داشتند. افرادی دستچین شده و برای پروژه ای انتخاب شده بودند که بعدا در زمان مناسب به آن خواهم پرداخت.
مقصد: آمریکا و #مجارستان!


17: توضیح اینکه دفتر تحکیم یک مجموعه یکدست نبود.مجموعه‌ای شامل اعضایی اسلام‌گرا تا سکولار؛ اصلاح‌طلب تا معتقد به بن‌بست اصلاحات و غیره. البته با دخالتهای بیرونی! فراوان. در مقطعی تعدادی دانشجوی چپ نیز وارد آن شده بودند. توضیح اینکه نه از نظر اخلاقی بلکه از نظر منطقی نیز اشتباه فاحشی است که موضع یک باند یا شورای مرکزی یک یا چند دوره دفتر تحکیم وحدت را به پای همه اعضایش در همه دورانها گذاشت.


18: همانطور که در دوران احمدی‌نژاد شاهد اعزام آقازادگان اصولگرا به آمریکا و اروپا بودیم در دولت اصلاحات نیز شاهد اعزام آقازداگان اصلاح‌طلب به خارج کشور بودیم. بعد انتخابات88 این اعزام به بهانه های امنیتی و سیاسی ابعاد بزرگتری پیدا کرد. طرف مقابل نیز پذیرای این میهمانان بود. از فرزندان محمد خاتمی تا اقوام حداد عادل همگی به خوبی و خوشی و در کمال رفاه مشغول تحصیل، تفریح و زندگی در کشورهای اروپایی و آمریکایی بودند و اکنون نیز هستند.

19: بعد از انتخابات سال88 اصلاح‌طلبان در خارج ایران نیروهایی داشتند که در ابتدا برای نفع شخصی خود مشغول فعالیت‌های اقتصادی به بهانه جنبش سبز، زندانیان سیاسی، حمایت از دموکراسی و معترضان در خیابان بودند. کم کم شبکه‌های ابتدایی مالی ایجاد شد و بعضی از این جریانات به یکدیگر متصل شدند.


20: شاید اینجا بوده که از داخل یا خارج کشور کار-ویژه‌ای به آنان محول شده است. تشخیص نقطه دقیق تبدیل کاسبی سیاسی پراکنده و شخصی به بهانه انتخابات و اعتراضات، به یک «فعالیت سیاستماتیک بر مبنای یک تقسیم کار هدفمند» مشخص نیست. اتفاقات پراکنده بعدی تکه‌های این پازل را به یکدیگر متصل کرد و تصویر واضح شد.

21: «تئاترهای نامحسوس سیاسی»، برگزاری مهمانی‌های غیر سیاسی برای شبکه‌سازی در بین دانشجویان ایرانی خارج کشور، وارد کردن طبقه‌بندی تحصیلی به مباحث سیاسی، تاسیس نهادهای مختلف و تلاش برای جذب بودجه از دولتها و موسسات مختلف، ایجاد یک اپوزیسیون قلابی (حامی جناحی از قدرت در ایران) و ...

22: منابع مالی جمع آوری شده در خارج ایران به دو منظور مورد استفاده قرار گرفته:
1:تامین هزینه مالی فعالیت خود این شبکه در خارج ایران و تامین هزینه زندگی پیماکاران این پروژه، دلالان و واسطه‌ها.
2:تامین مالی «مصداق های عینی این حمایت» در ایران که برای ایجاد روزمه و تداوم جریان کمکهای مالی ضروری بوده و هست. شامل پخش پاکت پول در بین زندانیان سیاسی، گرفتند عکسهای سریالی با زندانیان سیاسی که به مرخصی می آمدند و ...


23:باید تاکید کرد در اینجا افراد اهمیت ندارند. تا اینجا نیز در این نوشته بحثی نیز درباره درستی یا نادرستی کمک مالی توسط فعالان سیاسی انجام نشده است. گرچه این دو قابل بررسی و نقد و بررسی آنها بسیار لازم است. هدف در اینجا شرح یک مکانیسم اجرای و یک تقسیم‌کار سیاسی است و در درجه اول تبعات سیاسی فعالیت این شبکه و این سبک کار در معادلات قدرت سیاسی فعلی و آینده مد نظر است.


24: این شبکه چند سال است شکل گرفته و هم اکنون نیز مشغول کار است. گاهی عکس یا اشاره‌ای به یک پاکت پول خبرساز می‌شود ولی توجهات به پستچی یا یک فرد از یک مجموعه معطوف شده و بعد از مدتی فراموش میشود. خبرنگاران نیز هیچگاه علاقه‌ای به پیگیری چنین نشانه هایی ندارند! (به نظر شما چرا؟)


25:این شبکه اکنون منابع مالی، رسانه، ساختار داخلی و خارجی، ارتباط با دولتهای خارجی، ارتباط با مقامات داخلی، بهره‌مندی از رانت اطلاعاتی داخلی و خارجی و... را در اختیار دارد. کاملاً مجهز و دارای شعبی که به ظاهر رقیب یا مخالف یکدیگر هستند. گاهی به هم می پرند و گاهی از هم حمایت می‌کنند.


26:آیا همه اجزای این ساختار از کلیت ماجرا مطلع هستند؟ قطعاً خیر. موفقیت این همکاری هدفمند و این تقسیم‌کار سیاسی به دلیل پوشش موفق آن بوده است. این پوشش البته همیشه به درستی انجام نشده و مثل هر شبکه دیگری نشتی‌های خودش را داشته است. به خصوص در هنگام هر انتخابات میزان نشتی‌ها به دلیل ناهماهنگی و شلوغی بیشتر می‌شود. بعد از اعتراضات دیماه96 نیز به دلیل غافلگیری اصلاح‌طلبان و نرسیدن به موقع جمع‌بندی ها و مواضعی که باید اتخاذ شده و به بدنه تزریق می‌شد، موجی از اصطکاک درونی، درگیری در لایه‌های پائینی‌، دست‌پاچگی در لایه‌های بالایی، گارد گرفتن در برابر معترضین و به هم خوردن تقسیم کار داخل و خارج را شاهد بودیم که برای تحلیلگران سیاسی تیزبین اطلاعات با ارزشی را به همراه داشت.


27: همانطور که در ابتدا گفته شد این یک بازی چهار لبه برای بهره‌مندی از قدرت سیاسی در شرایط مختلف است. دلیل اجرای آن تقویت چشم انداز فروپاشی ج.ا است. در فضایی که اصلاح‌طلبان نمی‌دانند ج.ا رفتنی است یا ماندنی این تقسیم‌بندی چهار تایی تنها چاره آنان برای بقا و تامین منافع در حال و آینده است.


28: آیا این یک توهم توطئه است؟ خیر
سیاستهایی که بر پایه ماندن ج.ا اسلامی باشد نابود کننده امکان کسب قدرت سیاسی در فردای رفتن نظام حاکم است. سیاستهایی که بر پایه رفتن ج.ا باشد امنیت و منافع فعلی اصلاح‌طلبان در ایران را به خطر می اندازد. جمع اضداد نیز ممکن نیست و همزمان نمی‌توان در داخل یا خارج کشور هر دو سیاست را پیش گرفت.
چاره چیست؟ تقسیم‌کار. سپردن هر یک از دو موضوع متضاد به دو گروه جداگانه.


29: فعالیت سیاسی گروه‌های مختلف چه ربطی به دیگران دارد؟ چرا هر گروهی کار خودش را پیش نبرد و به کار دیگران کاری نداشه باشد؟

پاسخ1: به نظر شما طرفداران رفتن جمهوری اسلامی و طرفداران ماندن ج.ا چطور می‌توانند کاری به کار  هم نداشته باشند؟ عقل چه می‌گوید؟
منافع و هدف مشخص این دو در تضاد با یکدیگر قرار دارد. طبیعی است گروهی که بخواهد همزمان هر دو این سیاستها را پیش ببرد به ناچار هم‌زمان با طرفداران رفتن و ماندن ج.ا درگیر خواهند شد. در نتیجه هر دیگری‌ای برای این گروه مصداق دشمن است.


پاسخ2: هدف از فعالیت سیاسی، تفریح یا وظایف ناشی از الهامات روحانی و متافیزیکی نیست. هدف از فعالیت سیاسی، کسب قدرت سیاسی است.  یکی می‌خواهد قدرت را نگاه دارد، یکی می‌خواهد آنرا از چنگ دیگری درآورد و یکی می‌خواهد آنرا درهم بکوبد. هر داستان دیگری تعریف شود برای خواب کردن کودکان است. اگر شما باور کردید که ارتش آمریکا برای رضای خدا و ایجاد دموکراسی به افغانستان و عراق و لیبی لشگر کشی کرد و اگر باور می‌کنید که ج.ا برای حمایت از مردم سوریه به این کشور نیرو اعزام کرده است آن وقت می‌توانید باور کنید که وقتی یک گروه سیاسی می‌گوید هدفش از فعالیت سیاسی ترویج دموکراسی و جامعه مدنی است دارد راست می‌گوید و هدفش کسب قدرت سیاسی و عقب راندن و حذف نیروهای سیاسی رقیب یا مخالف نیست.

پاسخ3: یکی از فعالیتهای این شبکه تلاش برای آلوده کردن جریانات سیاسی دیگر در داخل و خارج ایران است. ارتباط گیری مستقیم یا غیرمستقیم، ایجاد شکاف بین نیروهای گروه‌های دیگر، آلوده کردن افراد به پول راحت و مسائل مالی، کسب اطلاعات از فعالان سیاسی در داخل و خارج و بازی با این کارت در معاملات امنیتی یا سیستم امنیتی ایران و دستگاه‌های اطلاعاتی کشورهای غربی.

ادامه دارد...

بازی پورتوریکو

    این یکی از بازی های مورد علاقه‌ی من و همسرم است. هر دو در آن مدعی هستیم، بر سر آن دعواها کرده‌ایم و هر کدام از ما برای پیروزی در این ب...