پس از اعدام شیخ نمر (یک آخوند مخالف دولت عربستان) روز شنبه دوازده دی نود و چهار، در مقابل چشمان پلیس و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی، به کنسولگری عربستان در مشهد و سفارت عربستان در تهران حمله شد. این دو محل دیپلماتیک، غارت و تخریب شد و سپس به آتش کشیده شد.
وقایع بعد از این حمله، رفتار پلیس، عملکرد قوه قضائیه و موضع سهامداران اصلی قدرت در جمهوری اسلامی به وضوح نشان داد که این حملات اصلاً به صورت خودجوش و بدون هماهنگی، چراغ سبز و حمایت از بالا نبود است.
بعد از حمله نیروهای لباس شخصی و شبهه نظامی به کنسولگری و سفارت عربستان، شورای امنیت سازمان ملل متحد بیانیه رسمی صادر کرد و ارتباط دیپلماتیک برخی کشورها با ایران قطع شد یا سطح روابط کاهش پیدا کرد. جالب است که در تمام این مدت سازمان حج و زیارت اصرار شدید داشت و دارد که اعزام متقاضیان حج حتماً انجام شود!
از دیماه نود و چهار تا اکنون، روابط دیپلماتیک بین جمهوری اسلامی و کشورهای عربی و اسلامی بسیار ضربه خورده است و طبیعتاً وضعیت بینالمللی و اقتصاد جامعهی ایران و زندگی مردم ایران نیز بسیار لطمه دیده است. بعد از سفارتنوردی جدید در جمهوری اسلامی، در این شش سال اسرائیل به اندازهی شصت سال در سیاست خارجیاش جلو افتاد. ارتباطش را با کشورهای عربی علنی و رسمی کرد. کل مرزهای جنوبی خلیج فارس را منطقهی عملیاتی خودش کرد. اسرائیل به لطف تصمیمات ایدئولوژیک جمهوری اسلامی روابط تجاری با کشورهای عربی به راه انداخت و از ترس لولویی به اسم جمهوری اسلامی که مدام در کار اذیت و آزار همسایگان است، روابط امنیتی و نظامی بین طبقه حاکم اسرائیل و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و کشورهای عربی برقرار شد.
حالا چند ماهی است که گفتگوهایی بین طبقه حاکم ایران و عربستان در جریان است. فکر میکنید که این گفتگوها به پیشنها و به میل جمهوری اسلامی یا ابتکار مدیران نظام انجام شده است؟ خیر. خاورمیانه و نفت دیگر ارزش و جایگاه سابق خود را در سیاستهای طبقه حاکم ایالات متحدهی آمریکا ندارد (معنی اش این نیست که دیگر ارزش ندارند.)
بخشی از اهمیت تنگه هرمز به تنگه بابالمندب منتقل سده است و بخشی از اهمیت نفت به گاز، الکتریسیته و تکنولوژیهای مربوط به حوزه الکترونیک منتقل شده است. طبقه حاکم عربستان با طبقه حاکم ترکیه، قطر و حتی امارات درگیر شده است. حاکمان عربستان خود را خادمین حرمین شریفین میخوانند و نمیتوانند مانند امارات متحده عربی مانورهای دیپلماتیک و سیاسی انجام دهند. طبقه حاکم امارات نمیخواهد و نمیتواند در بند ایدئولوژی باشد برای همین مجبور است از عربستان سعودی فاصله مناسب داشته باشد. فاصله مناسب از دو حکومت ایدئولوژیک (جمهوری اسلامی و سعودی) به امارلت فرصت معامله با قدرتهای جهانی و منطقهای میدهد (منافع مادی + امنیت) امارات پشت دعوای جمهوری اسلامی و سعودیها پنهان شد و با اسرائیل بست. جمهوری اسلامی هم به دلیل تحریمهای شدید نمبتواند به امارات متحده بگوید بالای چشمت اَبرو وگرنه قیمت هر دلار آمریکا در بازار ایران به پرواز در میآید.
تنها متحد عربستان، کشورهای مصر و پاکستان هستند که هر یک در مدار یکی از قدرتهای بزرگ جهانی هستند. عربستان در اینجا بین چین و آمریکا گیر کرده است و ترکیه خرمگسی است که رهایش نمیکند. ترکیه رهبری سیاسی جهان اسلام و دوشیدن اقتصادِ جهان اسلام را میخواهد و در این راه با عربستان و مصر درگیر است.
تصمیم عربستان راه را برای مذاکرات با جمهوری اسلامی باز کرده است و کِش پیدا کردن مذاکرات یعنی اینکه جمهوری اسلامی هیچ فهم و درکی و از شرایط منطقهای و جهانی ندارد. جمهوری اسلامی نمیفهمد که این یک فرصت و موقعیت است و احتمالاً طبق معمول توهم دارد که این نتیجه قدرت خودش و صعف طرف مقابل است. همچنانکه بعد خروج نیروهای آمریکا از افغانستان و تحویل قدرت به طالبان چنین خیال میکرد که خودش باعث فراری دادن آمریکا از افغانستان شده است! (توفان خندهها)