۱۴۰۰ آبان ۱۹, چهارشنبه

انسانها سیب زمینی نیستند - بخش نخست

 




 0: سبک کار هیئتی در مدیریت کشور و رویکرد فوتبالی در بین افراد جامعه

 

سوال: استقلالی هستید یا پرسپولیسی؟ گله را انتخاب می‌کنید و تمام.

سوال: اصلاح‌طلب هستید یا اصولگرا؟ گله را انتخاب می‌کنید و تمام.

سوال: بودایی هستید یا مسیحی؟ گله را انتخاب می‌کنید و تمام.

 

بعد از انتخاب اینکه در کدام کله هستید و رنگ پرچمتان چیست تکلیف دوست و دشمن مشخص می‌شود. سینه‌خیز پشت تیم‌تان حرکت می‌کنید و تیم مقابل را می‌کوبید. فکر کردن و استدلال در این تیم‌کشی جایی ندارد. گزاره‌های به عنوان متلک حفظ می‌کنید و پرتاب می‌کنید. نه شکی و نه تردیدی و نه انتخابی و نه اضطرابی. «پسرا شیرن مثل شمیر اند» و «دخترا موشن، مثل خرگوشن.»

در این انتخابهای گله‌ای تاثیراتی از تاریخ انسان به عنوان یک گونه جانوری وجود دارد. پای روانشناسی، جامعه‌شناسی، تاریخ، اقتصاد، سیستم طبقاتی، ایدئولوژی و بسیاری مسائل دیگر در میان است اما وقتی رنگها انتخاب می‌شود، دوگانه خیر و شر، خودی و غیر خودی، اهورا و اهریمن شکل می‌گیرد و تمام.

 

 

1: پیچیدگی، لکنت می آورد.

 

زود، تند و سریع بگو الان گران کنیم یا ارزان کنیم؟

زود، تند و سریع بگو موافق انتخاباتی یا مخالف؟

زود، تند و سریع بگو اگر مثل کلکته جنگ شد چکار کنیم؟

زود، تند و سریع بگو فلان چیز را چکار کنیم؟

 

وقتی پای مسائل انسانی و اجتماعی در میان است، وقتی یک مسئله‌ای تاریخی شده است، وقتی دستگاه معادله‌ای با چندین و چند مولفه وجود دارد، نمی‌توان زود، تند و سریع جواب داد. اتفاقاً در اینجا درنگ لازم است. زمان لازم است. حرکت از آشفتگی به سمت ساده‌سازی و سپس حرکت از مدلهای ساده به سمت پیچیدگی‌های واقعیت لازم است. خیلی‌ها حوصله‌اش را ندارند. زود، تند و سریع دارو و نسخه می‌خواهند. میخواهد روغن بنفشه و داروی امام کاظم باشد، یا خواندن فلان دعا برای پولدار شدن، یا نسخه تک خطی شفای جامعه: «گران کن، صفا کن»!

 

 

2: ساده‌سازی همیشه مشتری دارد.

 یکی می‌گوید واکسن کرونا تا 80 یا 90 درصد احتمال ابتلا به بیماری کرونا را کم می‌کند. می‌پرسند پس ممکن است واکسن بزنیم ولی باز کرونا بگیریم؟ چه فایده‌ای دارد پس؟ عطاری یا حاج آقا فلان گفته است روغن بنفشه به خودت بچِکان و مطمئن باش به طور قطع و یقین کرونا نمی‌گیری. این سادگی و اطمینان همان چیزی است که مشتری و خریدار دارد. نژاد من برتر است و تمام. دین من بهتر است و تمام. مذهب من بر حق است و تمام. تیم من خفن‌تر از تیم تو است و تمام. زنده باد فلانی و مرگ بر بهمانی و تمام.

 

کافی است چند سیگنال‌فروش یا تحلیلگر بورس یا آقازاده‌ای که خودش را مطلع از اخبار پنهان نشان می‌دهد بگوید: «ارز 4200 تومانی عامل رانت و فساد است. به کالاهای اساسی ارز یارانه تعلق می‌گیرد ولی در بازار با نرخ دلار بازار آزاد فروخته می‌شود. درنتیجه ارز 4200 باید حذف شود.» دقیقاً مثل فیلم‌های جبهه و جنگ، حاجی یا سید فریاد می کشد که حمله و یک سری بسیجی با شعار الله اکبر شروع به دویدن به سمت خاکریز دشمن می‌کنند. کسی وسط راه می‌تواند با اینها گفتگو کند یا به زبان عقل و منطق آنها را از کاری که می‌کنند منصرف کند؟

 

کافی است چند به اصطلاح عدالت‌طلب شروع به روضه‌خوانی کنند که «آخی مردم گناه دارندف مسنضعفین نان ندارند، گرانی بد است.» قیمتها به «هر» روشی و با هر بهایی باید پائین نگاه داشته شود و غیره. دیگر تمام است. «ارزانی خوب است» تبدیل می‌شود به ایدئولوژی. قتل‌عام زندانیان سیاسی دهه 60 و کشته‌شدگان کوی دانشگاه و جنبش سبز و دی 1396 و آبان 1398 می‌شود بهانه‌ای برای روضه خواندن و مرثیه سرایی که آی وای «غم داغ برادر را برادر مرده می‌داند.» نه استدلال و نه تلاش برای افزایش آگاهی طبقاتی و دانش اجتماعی و سیاسی و سازماندهی و اعتراض و عمل. هیچ! فقط فحش و کاپشن آمریکایی و سیگار کشیدن و شعار. یا ریش و تسبیح و کاپشن احمدینژادی و ژست مستضعفینی. همین.

 

 

کافی است تینیجرهای و عشق سلاح‌ها و توسری‌خورها را دور خودت جمع کنی و با چند مطلب درباره اف14 و اف35 و بمب و تیر و ترقه و تانک، بازار را گرم کنی و بعد شروع به دفاع از بمب اتم کنی. مخاطب که جمع شد خیلی ساده آسمان و ریسمان به هم ببافی که بمب اتم خوب است و هر کشوری بمب اتم داشته باشد قوی می شود و بعد نتیجه بگیری که جمهوری اسلامی هم اگر بمب اتم بسازد مشکلش با حجاب اجباری حل می شود و اقتصاد رونق می گیرد و غیره.

شما فقط کافی است بگوئید پاکستان  که بمب اتم دارد چرا هنوز درگیر بنیادگرایی و فقر و تروریسم است؟ چرا کره شمالی رونق اقتصادی ندارد؟ کافی است توضیح دهید که ساخت بمب اتم فقط عامل انزوای بیشتر و پادگان شدن و نظامی شدن بیشتر کشور می‌شود. میگویند تو وطن پرست نیستی! عاشقان سلاح مگر این حرفها را می فهمند؟ دنیایی که آنها می‌بینند دنیای بمب و موشک است. هدف آنها انسان، زندگی انسانی، جامعه و آزادی، عدالت، برابری جنسیتی و رفاه  نیست. فقط دنبال بمب اتم هستند. عکس قارچ انفجار اتمی را که می‌بینند به اورگاسم می‌رسند و چشمهایشان می‌رود. کف میکنند و  دیگر چیزی نمی‌بینند.

 

3: ارزشهای دوگانه/ استانداردهای دوگانه

 سوال: مبدا حرکت چیست؟ مقصد کجاست؟

معتقدم بزرگترین مشکل اقتصاد ایران در حال حاضر اینهاست: عدم ارتباط دیپلماتیک بین طبقه حاکم ایران و طبقه حاکم آمریکا است، تحریم، انزوا، قرار داشتن در لیست سیاه مالی نظام بینالملل، قرار داشتن در لیست حامیان تروریسم و ...، نداشتن ارتباط مناسب و سازنده با همسایگان، ایدئولوژی، سانسور، سرکوب،  وحشت، نگاه به مردم ایران به چشم رعیّت، قدرت را الهی و قدسی کردن و در انحصار داشتن، نبود آزادی بیان و عقیده، نبود حق ایجاد تشکل‌های مردمی، تشکل‌های غیر دولتیِ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و صنفی، دخالت افسار گسیخته طبقه حاکم در جامعه، دخالت افسارگسیخته‌ی «ایدئولوژی» و «قدرت» در زندگی خصوصی مردم، عدم شفافیت ساختارها، انتخابی نبودن مدیران، انحصار قدرت و ...

 

سوال: نظر شما چیست؟

- اگر مخالف هستید که پایان گفتگو. نمی‌توان با کسی در نفهمیدن خودش منافع اقتصادی، طبقاتی و ایدئولوژیک دارد بحث کرد.

 

- اگر موافق هستید دیگر امّا و اگر بعدش چیست؟

می‌گویند بله درست است مشکل اقتصاد ایران، تحریم‌ها است ولی به جای اینکه بگویند راهکارشان برای رفع تحریمها چیست، به «اجرا» که می‌رسند می‌گویند راه حل ما گران کردن قیمتها است! چطور ادعا می‌کنند مشکل اصلی اقتصاد ایران غنی‌سازی اورانیوم، تلاش برای ساخت بمب اتم، اسلام سیاسی، انزوای جهانی و غیره است ولی به جای اینکه این مشکلات را حل کنند سراغ یارانه گوشت و مرغ می‌روند؟ با گران شدن انرژی و سوخت چطور قرار است رابطه بین دولتهای ایران و آمریکا درست شود؟ با نسخه گران کردن همه چیز، چطور است مشکل چرونده هسته ای بین جمهوری اسلامی و قدرت‌های جهان حل شود؟

 

 

4: منطق استثناء

می‌گویند: «دولت نباید قیمت ارز را سرکوب کند وگرنه اقتصاد ایران نابود می‌شود.»

اوکی قبول. دستمزد نیروی کار هم با قیمت های ارز سرکوب شده تعیین شده بود. وقتی فنر قیمت دلار دَر می‌رود چرا فنر دستمزدها در نرود؟ این چه دستگاه فکری است که در آن قیمت دلار و قیمت ارز و انرژی و سیب و خیار می‌تواند مثل گوز بایدن جلوی خاندان سلطنتی دَر برود ولی فقط و فقط یک استثنا وجود دارد که نباید دَر برود و آن دستمزد نیروی کار است؟  

واقعا چرا دلار «باید» بالا برود و دستمزد «نباید» بالا برود؟

 

 می‌گویند «ما در ایران تولید نداریم!»

*اقتصاد یک کشور می‌تواند تک محصولی باشد.

*اقتصاد یک کشور می‌تواند حول خام‌فروشی شکل بگیرد.

*اقتصاد بر پایه خرزو خان یا جن و توهم ولی وجود ندارد. حباب‌ها در اقتصاد آمریکا گرفته تا چین، به وجود می‌آیند و می‌ترکند اما اقتصاد بدون تولید وجود ندارد. تولید کالا و خدمات، قطعات صنعتی یا مصرفی، غذا و نرم افزار، تولید کالاها در حوزه هنر، سکس، علم، صنایع دستی، شن و ماسه، نفت، دستگاه تراش، خودرو، پارچه، تسبیح و مهر، همه و همه تولید است. اگر فکر می‌کنید مثلاً در کشور سوئیس مثل آن یاروهای سریال «بازی تاج و تخت» فقط نشسته‌اند بانکداری می‌کنند و دیگر هیچ، در اشتباه هستید. کمی درباره اقتصاد سوئیس تحقیق کنید. هیچ جامعه‌ای بدون تولید وجود ندارد حتی اگر در قلب صحرا یا بر فراز کوهستانها باشد.

* شیوه تولید و مناسبات تولید در همه جوامع با شروع دوران روشنگری و تجدد و کنار رفتن خرافات و باورهای قرون وسطایی، شروع به تغییر می‌کند. حرکت از سنت به مدرنیته شکل می‌گیرد. اگر شرایط ذهنی جامعه بتواند با شرایط عینی و واقعی هماهنگ شود، رشد و پیشرفت صورت می‌گیرد. اقتصادهای تک محصولی، کشاورزی یا خام فروش به سمت تولیدات صنعتی یا تولید با ضریب تکاثر بالا می‌روند. مثالش خودش آمریکا، مثالش خود چین و غیره. از صادرات سنگ آهن و چوب به صادرات کیف و کفش و در نهایت کالاهای با تکنولوژی بالا میرسند.

* در ایران حکومت اختیار  نفت را در دست داشته است. نفت را استخراج کرده و پولش را خرج کرده است. برای اینکه این نعمت الاهی دست کس دیگری نیافتد به شدت روی ایدئولوژی پافشاری می‌کنند تا سفره انقلاب برای خودشان برقرار بماند. اینکه اختیار منابع حاصل از فروش نفت دست کیست و پولش چطور و در چه راهی و به چه روشی خرج می‌شود جای بحث بسیار جدی است اما ایران فقط صادر کننده نفت نیست. در ایران هم تولید کالا و خدمات وجود دارد. از خام فروشی تا تولیدات ساده و مقدار کمی هم تولیدات پیچیده، از محصولات کشاورزی تا صنایع دستی و غیره و غیره.

 

«ما در ایران تولید نداریم!» بهانه نادرستی برای استثنا کردن قیمت نیروی کار از افزایش همه قیمتهای دیگر در «بازار» است. قیمت ارز «باید» بالا برود ولی دستمزد نیروی کار «نباید» بالا برود از جنس این حرفهاست که می‌گویند زنان «باید» بزایند تا جمعیت بالا برود. این «باید» را به چه پشتوانه‌ای و چه حقی به دیگران تحمیل می‌کنید؟ خیلی راحت می‌گویند دستمزدها «باید» پائین بماند تا اقتصاد رشد کند تا قوی شویم، تا بتوانیم بمب اتم بسازیم تا چه می‌دانم محور مقاومت پیروز شود و غیره.

هشدار: این «باید»ها محل فرو کردن هستند.

من نمیخواهم فرصت زندگی، عمر و جوانی‌‌ام به خاطر غنی سازی اورانیوم تلف شود.

یک زن شاید نخواهد به زور سه شکم یا پنج شکم بزاید.

ما در ایران مثل برده و زندانی زندگی کنیم و رویاها و ارزوها و فرصت زندگی ما از دست برود که کسی یا کسانی به خودشان حق داده اند بگوید شما «باید» یا «نباید»! شما چکاره حسن مارا هستید؟ شما چکاره مردم هستید؟ رفراندوم برگزار شده است؟ مردم گفته‌اند بمب اتم میخواهند؟ مردم گفته‌اند دعوا با دولت آمریکا میخواهند؟ مردم به شما اجازه داده‌‌‌اند فنر دلار را آزاد کنید یا نکنید؟ طبقه حاکم این تصمیمها را به جامعه و مردم ایران فرو کرده است و شما خواسته یا ناخواسته، دانسته یا نادانسته این تصمیمات را توجیه میکنید و ترویج میدهید.

 

5: ایدئولوژی دقیقاً در اجرا خودش را نشان می‌دهد.

 بسیار رایج است آنان که خود را مخالف یا رها از ایدئولوژی معرفی می‌کنند یا می‌پندارند که چنین هستند، به شکل بسیار متعصبانه‌ای به یک ایدئولوژی پافشاری دارند حتی اگر ندادند و نتوانند تشخیص دهند که ایدئولوژی چیست، معنا و کارکردش چیست، چه دسته‌بندی‌هایی دارد و غیره.

 

بازار اگر آزاد شود همه مشکلات جامعه اتوماتیک حل می‌شود. (مزخرف است.)

اگر همه چیز دولتی شود همه مشکلات جامعه حل می‌شود. (مزخرف است.)

 

افسانه‌ی بازار آزاد و عدم دخالت دولت در اقتصاد همانقدر تخمی و تخیلی است که افسانه برپایی سوسیالیسم با دولتی کردن همه چیز. از هر دو اینها جز افزایش بهره‌کشی، خشونت، تبعیض و تخریب محیط زیست چیزی در نمی‌آید. در واقعیت، همه‌ی دولتها از جمهوری‌های مدرن تا پادشاهی‌های به جا مانده از عهد دقیانوس، در اقتصاد دخالت می‌کنند. در جامعه و فرهنگ دخالت می‌کنند. حتی در زاد و ولد و تفریح و جریانهای فکری و روند تولید علم دخالت می‌کنند. اینکه قدرتشان چقدر است بحث دیگر و مهمی است. در یکجا مثل ایران خیلی راحت اینترنت را قطع می‌کنند و چندصد نفر از مردم معترض را در خیابان می‌کشند و جای دیگر تحت فشار احزاب، تشکلها و رسانه‌ها، نهادهای جامعه مدنی و ... نمی‌توانند گانگستر بازی در بیاروند و از قدرت نرم استفاده میکنند. جای دیگر مجبور هستند کمتر دخالت کنند و پنهان‌تر دخالت کنند اما دخالت می‌کنند.

 

 

 

6:  آدرس‌ها غلط

 - اگر قیمت دلار بالا برود حال بورس خوب می‌شود.

- اگر ارز 4200 تومنی حذف شود قیمت سهام دوباره می‌رود و ضرر شما در بورس جبران می شود.

- سوسیالیستها طرفدار دلار 4200 تومانی هستند.

- مارکسیسم یعنی قرار است زن‌های ما را از چنگمان در بیاورند و اشتراکی کنند.

- فمنیسم یعنی دفاع از پشم زیر بغل. یا فمنیسم یعنی ترویج طلاق و همجنسگرایی.

- مشکلات اقتصادی با گران کردن حل می‌شود.

- مشکلات زندگی مردم ایران با ارزان کردن حل می‌شود.

- باراک اوباما چپ بود.

- جو بایدن سوسیالست است.

- دونالد ترامپ با مافیای جهانی می‌جنگد.

- قرار است ایلان ماسک همه را ببرد فضا! نیاز نیست اینجا (کره زمین) را درست کنیم.

- ...

این حرفها مزخرف است. اینها آدرسهای غلط هستند.

 

قبل از اینکه بسیاری از اعضای فرقه‌ی «تقصیر خود مردم است» و آقازادگان طرفدار افزایش قیمتها به دنیا بیایند، اندیشمندان، جامعه‌شناسان، اقتصاددانان مارکسیست و لیبرال و غیره، در تلاش برای حل مشکلات تمرکز قدرت، رشد بوروکراسی و جلوگیری از تشکیل نظام‌های رانتی بوده‌اند. کتابها و مقالات زیادی نوشته شده است. سوسیالیستها و مارکسیستها طرفدار دلار 4200 تومانی نیستند. ما مخالف رانت و انحصار هستیم. حرف ما این است که اگر مشکل اصلی اقتصاد ایران از ماهیت و شکل و نرم افزار و سختافزارِ نظام سیاسی است، حل مشکل نظام سیاسی ایران باید در اولویت باشد. اگر مشکل اقتصاد ایران عدم رابطه با آمریکا و تحریمها است به جای دفاع کردن از ساخت بمب اتم در لایوها و سخنرانی‌ها، از لزوم برقراری رابطه دیپلماتیک بین ایران و آمریکا صحبت کنید. اگر فکر می‌کیند ایدئولوژی رسمی حاکمیت مشکل دارد با این ایدئولوژی حاکم اعلام مخالفت کنید. اگر مشکل اقتصاد ایران را دخالت نهادهای نظامی می‌دانید با دخالت نظامیان در اقتصاد مخالفت کنید. شما حتی جرئت ندارید به سپاه بگوئید سپاه و به سپاه می گوئید «میدان»! آن وقت برای حل این مشکل دنبال گران کردن قیمت گوشت و مرغ و حذف یارانه های پنهان هستید؟ فقط ظرف دو سال صد میلیارد دلار ارز از کشور خارج شد و حالا یادتان افتاده است با یارانه پنهان مقابله کنید؟


 

7: انسان‌ها گونی سیب‌زمینی نیستند.

 حرف چپ‌ها، سویالیست‌ها و مارکسیست‌ها و حرف بسیاری افراد لیبرال، غیر سوسیالست و حتی ضد مارکسیست این است که درباره «انسان» صحبت می‌کنیم نه گونی سیب‌زمینی. آنها که این سیاست‌ها بر آنها اعمال می‌شود 82 میلیون نفر انسان هستند نه گونی سیب‌زمینی یا سنگ و کلوخ. روی کاغذ نقاشی کودکانه‌ای ترسیم می‌کنند که اگر بنزین گران شود و برق گران شود و برنج و گوشت و مرغ گران شود و همه چیز گران شود، مشکلات ایران حل می شود! این دیگر چه حماقتی است؟ یک چهارم جمعیت ایران مستاجر هستند. چند سال است در اثر موج‌های کاهش ارزش پول ملی و موجهای پیاپی گرانی، زیر بار افزایش قیمت اجاره خانه له شده‌اند. اینها انسان هستند نه سیب‌زمینی. نمی‌شود همینطور سیکیم‌خیاری نسخه افزایش قیمتها را کلید زد و روی کاغذ هم گفت به به! به به! چه بهشتی درست خواهد شد. نه شما بهشت نمی‌سازید بلکه جامعه ایران را به جهنم تبدیل خواهید کرد. فکر می‌کنید  چون مقداری سهام و مقداری رمز ارز و مقداری طلا و دلار دارید این مشکل شما نیست و از افزایش قیمتها نه تنها ضرر نمی‌کنید که سود هم می‌کنید! گرامیان شما قرار است در همین جامعه زندگی کنید و آنچه در نقاشی‌های کودکانه روی کاغذ به آن توجه نمی‌کنید گریبان همه را از جمله خود شما را خواهد گرفت. با چندین سال یا یک نسل که درگیر اثرات سوتغذیه خواهد بود چه میکنید؟ با جامعه‌ای که اکثریت اعضای آن مشکل دهان و دندان دارند و چون پول دندان پزشکی نداشتهاند معده و قلب و سلامت درست و حسابی ندارند چه میکنید؟ با افزایش میزان خودکشی در جامعه چه میکنید؟ با افزایش میزان جرم و جنابت در اثر اجرای شوک‌های «تعدیل ساختاری» چه میکنید؟

حرف چپ‌ها، سویالیست‌ها و مارکسیست‌ها دفاع از ارز 4200 تومانی یا یارانه نیست. ما با بحث‌های مکانیکی و تک‌خطی اقتصاددانان اینستاگرامی و تریدرها و دکتر تقلبی‌های هم‌دانشگاهی جو بایدن مخالفیم. حذف یارانه‌ها پیدا و پنهان می‌تواند به ده‌ها روش داشته باشد. بنا به شرایط زمانی و مکانی این این ده ها روش ممکن است چند روش قابل اجرا باشد. افزایش خرکی قیمتها یکی از این روش‌ها است و الزاما روش خوبی نیست. تبعات آن مطالعه شده است؟ برنامه‌ای برای مقابله با تبعات روانی و اجتماعی و انسانی آن دارید جز گماشتن نظامیان در همه پُستها دولتی؟

 حرف چپ‌ها، سویالیست‌ها و مارکسیست‌ها این است که زمان حذف یارانه و رانت در شرایط رفع تحریم‌ها، رونق اقتصاد و اوضاع مساعد روانی جامعه است نه در دوران شوک‌های پیاپی و به شیوه وصل کردن برق و فلج کردن مغز و جسم انسانها و جامعه. قیمت دلار از 3200 تومان رسیده به 28هزار تومان و قدرت خرید دستمزدها در حد دلار 1000 تومانی باقی مانده است. معلوم نیست حکومت به سمت ساخت بمب اتم برود یا به سمت توافق موقت با آمریکا. سرمایه‌های مالی از ایران فرار کرده است و هر کسی که می‌تواند در حال فرار از ایران است. چند سال است روند خروج متخصصین، جوان، نیروی کارفمهندسین و محققین و جمعیت ایران و سرمایههای خرد و کلان از کشور شدت گرفته است و اولویت و راه حل شما گران کردن بیشتر و بیشتر و بیشتر است؟ جز این دغدغه و حرف دیگری ندارید؟ کشور به فاک فنا است و عدهای چسب زخم دستشان گرفته‌اند که با گران کردن قیمت بنزین و گوشت ومرغ مشکلات حل می‌شود! واقعیت را نمیبینید؟

 

 8: کسانی که تاریخ را ندانند محکوم به تکرار آن هستند.

 آنها که میدانند و کم یا زیاد از قدرت و سرمایه هم سهمی دارند، خیلی راحت سوارتان خواهند شد ار خودتان اقدام به دانستن نکنید. لازم نیست حتما فیلسوف یا اقتصاددان یا جامعهشناس شوید، با خواندن مقدمات و تفکر در زندگی و وضعیت خودتان و اطرافتان میتوانید بدانید و اجازه ندهید کوشهایتان را دراز کنند و سوارتان شوند. عین همین اتفاقات در حداقل 28 کشور دیگر جهان افتاده است. درباره کتابهایی بسیار ساده و مفیدی نوشته شده است. «همهاش که نباید ترسید، راه که بیافتید ترستان میریزد.»

اگر اراده کردید که شروع کنید، هایلایت «روشنفکر و روشنگری»، هایلایت «اقتصادی سیاسی» و هایلایت «لیست مطالعاتی» در اکانت تگرامم را نگاهی بیاندازید.

https://www.instagram.com/abed_tavancheh/

 


پیشنهاد می‌کنم با این کتاب ساده و روان و بسیار آموزنده شروع کنید:

«حرف‌هایی با دخترم درباره‌ی اقتصاد»

نویسنده : یانیس واروفاکیس

مترجم : فرهاد اکبرزاده

 

 


 

 

کتاب نيكوكاران نابكار

)افسانه‌ی تجارت خارجی آزاد و تاريخچه‌ی پنهان سرمايه‌داری(

نویسنده: هاجون چَنگ

مترجم: مهرداد (خلیل) شهابی، ميرمحمود نبوی

بازی پورتوریکو

    این یکی از بازی های مورد علاقه‌ی من و همسرم است. هر دو در آن مدعی هستیم، بر سر آن دعواها کرده‌ایم و هر کدام از ما برای پیروزی در این ب...