تضادی که میان حقوق سیاسیِ یهودیان و قدرت عملی آنان وجود دارد، تضاد میان سیاست و قدرت پول، به طور عام است. گرچه به لحاظ نظری اولی بر دومی برتر است اما در عمل، سیاست بندهی قدرت مالی است.
یهودیان (یکبار به جای یهودیان بگذارید: سرمایه مالی، خُرده سرمایهدار، سرمایهدار، بانکدار، سهامدار و ...) که اعضای ویژهی جامعه مدنی هستند، فقط نمود ویژهای از یهودیت جامعه مدنی میباشند.
یهودیت نه به رغم تاریخ، که به علت آن حفظ شده است.
جامعه مدنی پیوسته یهودیت را از بطن خود میزاید.
بنیان آشکار و پنهان مذهب یهود (یکبار بگذارید: کاپیتالیسم، سبک زندگی در نظام سرمایهداری، مذهب مصرف و قناعت همزمان) چه بود؟ نیاز عملی، خودپرستی.
بنابراین، یگانهپرستی یهودی در واقع چندگانهپرستی نیازهای متعدد است. (مذهبِ جهانیِ مصرف و عدم مصرف - خرید و پسانداز همزمان) چندگانهپرستیای که حتی مستراح را به موضوع قانون الهی تبدیل میکند. (چقدر آشنا!)
خداوندگار نیاز عملی و نفع شخصی، #پول است. پول، خداوند رشکورز اسرائیل است که «هیچ خدای دیگری تاب مقاومت در برابر آن را ندارد.» پول، تمام خدایانِ انسان را به پَستی میکشاند و آنها را (همهی خداها را) به کالا(قابل خرید، فروش، مبادله و تولیده یا خریداری شده به قصد کسب سود) تبدیل میکند. پول، ارزشِ جهانشمول و قائم به ذات تمام چیزهاست؛ و از این رو همهی جهان را (انسان و طبیعت را) از ارزشهای ویژهی خود تهی کرده است. پول جوهر بیگانه شدهی کار و هستی انسان است. و این جوهر بیگانه، بر او (انسان) چیره میشود و او(انسان) آن را (پول را) میپرستد.
«کارل مارکس»
پینوشت: یکبار به جای یهودیان این کلمات را بگذارید و متن را بخوانید: ایرانیها، اعضای طبقه متوسط، پزشکان، کارمندان، سهامداران بورس، شهروندان، شهروندان جامعهی مدنی، مردم ، مردان، زنان، بیکاران، دانشجویان تازه فارغالتحصیل شده، افراد جویای کار و ...