۱۴۰۱ اردیبهشت ۱۶, جمعه

گوشفیل اراک، تجدد، سکولاریسم، راه آهن و زاینده رود اصفهان

 

 


 اراک قدمت زیادی ندارد. سلطان‌آباد که یک روستای پُر جمعیت، آباد و تاریخی بوده است را در دوران اوج قاجار می‌کوبند و خراب می‌کنند و دستور ساخت یک شهر نظامی برای دفاع از پایتخت را می‌دهند. قسمتی از «فوج کزاز»  را هم ظاهراً منتقل می‌کنند به این شهر جدید. برای اینکه این شهر دارای سکنه شود، به دستور حکومت، روستاهای اطراف آنرا خراب می‌کنند و مردم را به زور به اراک کوچ می‌دهند. مردم روزها ارگ و بازار و ساختمان دولتی می‌ساختند و شبها فرار می‌کردند و تلاش می‌کردند خانه‌های خود را بسازند. آنقدر این چرخه تکرار می‌شود که بالاخره جمعیت در اراک ساکن می‌شود. در ابتدا صنایع مربطو به فرض دستبافت رشد می‌کند. از کشاورزی و پنبه و نخ ریشی و تنه‌تابی و رنگ‌رزی و نقشه‌کشی قالی، بافت و پرداخت و غیره و غیره. در زمان پهلوی، شهر اراک تبدیل به شهر صنعتی می‌شود و شهر با کارخانه‌های بزرگ و مادر و صنایع سنگین محاصره می‌شود. جمعیت از همه جای ایران برای کار به این شهر می‌آیند. ترکیب  جمعیتی اراک، ترکیبی از لر، کرد، ترک، لک و تعدادی مهاجر عرب و تعدادی از مردن خوزستان است که رد زمان جنگ به اراک کوچ کرده‌اند. مراوده اراک و روستاهایش با استانهای لرستان و همدان و کرمانشاه زیاد است، مراوده خمین و روستاهایش با استان اصفهان، مراوده ساوه و روستاهایش با تهران.

سوغات اراک انگور است و کشمش  و انواع شیره. کشمش بدون تخمه اراک که صادر می‌شود و در ایران زیاد شناخته شده نیست. انواع شیره انگور از سیاه و سفید و زرد و سفت و مایع و غیره درست می‌کنند. باسلوق و ترخنه و این چیزها. یک فتیر و یک گوشفیل هم هست که سوغات خاص اراک است. فتیر که نانی است خشک برای ماندگاری بالا. تنواع زیادی دارد. با شیر یا شکر پخته می‌شود. ساده یا با کنجد و زیره و انواع دانه‌ها. مناسب سیر کردن بچه‌ها است و مناسب بقچه برای کارگران و کشاورزان و دانش‌آموزان.

 

گوشفیل (گوش فیل) هم برای اراکی‌ها اصل است. زولبیا و بامیه، فرعِ این گوشفیل هستند. گوشفیلهای بی کیفیت مثل زولبیای بی کیفیت، غرق در آب قند است اما گوشفیل با کیفیت، بسیار کم شیرین، ترد، و لذیذ است. گوشفیلهای اراک اندازه کف دست و بسیار نازک است. در اسفهان هم چیزی شبیه باقلوا و بامیه دارند که به آن می‌گویند گوشفیل. با دوغ ترش می‌خورند. در اراک گوشفیل را با چای می‌خورند. 

 

در اینتساگرام در حال شوخی کردن با مسائل حل نشده فضا نخبگانی توئیتر بودم. اینکه هلیم درست است یا حلیم؟ اینکه هلیم را با شکر باید خورد یا نمک؟ این وسط به بحث گوشفیل هم پرداختن و به شوخی نوشتم «دوغ با گوشفیل همان هلیم با نمک است.» یکی از دوستان اصفهانی پیامی داد که تصویرش را می‌بینید.

 

 

 

این جواب من به پیام بالا بود:

 مگر شهر هرت است که #زاینده‌رود خشک شود؟ شهری که در دورانی که ایران بین شش تا ده میلیون جمعیت داشته، بیش از دویست و پنجاه هزار ایرانی را در خودش جا داده مگر می‌شود رگ حیاتش خشک شود. با یا بدون جمهوری اسلامی، شرق و جنوب ایران نباید کاهش جمعیت داشته باشد. #شیراز و #اصفهان باید در نقش #کانون_توسعه جنوب و #پل_ارتباطی عمل کنند. آخوندها نمی‌فهمند، متخصصین و آگاهان که می‌فهمند باید از تهران #تمرکززدایی و #تراکم‌زدایی شود. #راه‌آهن شیراز باید تا خود شهر تکمیل شود، راه‌آهن #بوشهر باید در اولویت باشد. طرح راه‌آهن پایتخت محور را کنار می‌گذاریم. این مسیرها را می‌سازیم. شبکه راه‌آهن و خطوط ریلی باید برقی شوند. اهواز-بوشهر-بندرعباس- مکران- چابهار. مشهد-گرگان- ساری- رشت- اردبیل- تبریز. مشهد - بیرجند- زاهدان- سراوان- چابهار. آذربایجان غربی- کردستان- کرمانشاه- ایلام-خوزستان. منابع آبی را از چنگ نظامیان و آقازادگان خارج می‌کنیم. اصفهان و یزد بدون صنایع آب‌بر و آلاینده می‌توانند سهمشان را در جی‌دی‌پی بازتولید کنند و افزایش دهند. اصفهان نیازی به #فولاد و #سیمان و کشت #برنج و چمن‌کاری ندارد. یزد نیازی به حضور صنایع #کاشی و #سرامیک در منطقه ندارد. ایران نیازی به دیکتاتوری ندارد. استبداد مانع توسعه ایران است. ما نیاز به برنامه و اجرا داریم. اگر #استالین توانست برای جلوگیری از نابودی صنایع سنگین #شوروی توسط #هیتلر و نازی‌‌ها، کل صنایع را از غرب به شرق رشته کوه اورال منتقل کند (کتاب #سیلاب_فولاد را بخوانید) ما هم می‌توانیم برای نجات انسانهای ساکن ایران, نجات ایران، نجات #اصفهان، نجات #یزد و نجات #محیط_زیست و اقتصاد ایران، سطح آگاهی را بالا ببریم، #ایدئولوژی را از آموزش حذف کنیم، این چند قلم کارخانه را منتقل کنیم، #الگوی_کشت را تغییر دهیم، ایران را از #انزوا و از #بشکه‌_تحریمها خارج کنیم. ما نیاز به استالین و استالینیسم نداریم اما نیاز به برنامه‌ریزی فراگیر همراه با #شفافیت و #نظارت_ اجتماعی داریم. بساط ایدئولوژی جمع شود چنان پول و سرمایه‌ای به اصفهان و یزد و اقتصاد ایران پمپاژ شود که تبدیل به یک فصل آموزشی در کتابهای #جامعه‌شناسی، #تئوریهای_سیاسی، #اقتصاد_سیاسی، نقد اقتصاد سیاسی و اقتصاد شود‌. 

 


بازی پورتوریکو

    این یکی از بازی های مورد علاقه‌ی من و همسرم است. هر دو در آن مدعی هستیم، بر سر آن دعواها کرده‌ایم و هر کدام از ما برای پیروزی در این ب...