مادر مجید توکلی: یک مادر هستم و شش روز است که جان فرزندم در خطر است، به دادستانی زنگ زده ام و گفته ام فقط یک شماره تلفن از اوین به ما بدهید تا من صدای مجید را بشنوم. این توقع زیادی است؟ شما صدایتان به هرجا می رسد بگویید، آزادی مجید را که انتظار می کشیدیم انفرادی نصیب اش شد، حالا که شنیدن صدایش را انتظار می کشم، مبادا فردا تن بی جان اش را بگذارند جلوی مان و بگویند خودش از خوردن غذا امتناع کرد.
۱۳۸۹ خرداد ۸, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بازی پورتوریکو
این یکی از بازی های مورد علاقهی من و همسرم است. هر دو در آن مدعی هستیم، بر سر آن دعواها کردهایم و هر کدام از ما برای پیروزی در این ب...
-
شما یا از جایگاه و مناسبات درونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی خبر ندارید و یا جمهوری اسلامی را نمیشناسید. در صدا و سیمای جمهوری اسلامی چیز...
-
وقتی مطلبی را میخوانید زیاد به فکر چیزهایی که نمیفهمید یا در ذهنتان نمیماند نباشید. حرص نزنید، نا امید نباشید و غمگین نشوید وگرنه نقد...
-
طی دو سال اخیر، بعد از نوشتن مطالبی که به روان، شخصیت، ناراحتیها و بیماریهای روانی و مسائل ارتباطی و اجتماعی میان افراد ارتباط دارند، پی...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر