۱۳۹۰ اسفند ۲۹, دوشنبه

معرفی کتاب نظام پولی بین المللی و بحران مالی جهانی





 نظام پولی بین المللی و بحران مالی جهانی
نویسنده: استاد نیچنکو
مترجم: دکتر ناصر زرافشان

«من امروز شما را به اینجا دعوت کردم زیرا شما در عالم صنعت و تجارت و بانکداری بین المللی رهبر آمریکا هستید.»
)جانسون رئیس جمهور ایالات متحده خطاب به صاحبان سرمایه در آمریکا در جلسه ی 18فوریه 1965 در کاخ سفید(

آمریکا چگونه آمریکا شد؟ دلار امریکا چگونه تبدیل به ارز جهانی شد؟ ارز جهانی یعنی چه؟ چه محاسنی برای این کشور و چه معایبی برای جهان دارد؟ پشتوانه دلار چیست؟ پشتوانه بقیه ارزهای جهان چیست؟ قدرت دولت آمریکا از کجا سرچشمه می‌گیرد؛ ارتش، تکنولوژی، حق وتو، اسلحه، بمب هسته‌ای یا چیزی دیگر؟ در جهان چه خبر است؟ مناسبات بین دولتهای جهان چگونه شکل گرفته است؟ این نظم هانی چگونه شکل گرفته است؟

در جریان جنگ جهانی دوم 73 درصد ذخائر طلای جهان در آمریکا تجمع پیدا می کند. در نتیجه اروپا (به خصوص انگلستان، آلمان، فرانسه، ایتالیا،...) دیگر قادر به پشتوانه سازی پول ملی خود با ذخائر طلا نیستند. سیستم پولی این کشورها در اثر چاپ بی رویه اسکناس بدون پشتوانه در دوران جنگ کاملاً از هم پاشیده است و تورم مفید برای حکومت در حال تبدیل شدن به تورم فروپاشنده است. هیچ چاره ای برای اقتصاد اروپای غربی وجود ندارد. برای بازسازی کشورها نیاز وادرات و صادرات گسترده است که این خود نیاز فوری به چرخش سریع مالی دارد. اروپا نمی تواند جایگزینی بهتر از "تنها پولی در جهان که دارای پشتوانه طلا است" _ یعنی دلار _ برای پشتوانه سازی پولی خود انتخاب کند. 

دلار تبدیل به پول جهانی می‌شود با این حال نباید فراموش کرد پول ملی یک کشور است و وظیفه حفظ نسبت آن با پشوانه‌ی آن به عهده دولت آن کشور است. اما آمریکا به عنوان پیروز جنگ جهانی دوم، به عنوان بزرگترین بستانکار سیستم اقتصادی جهانی، به عنوان تنها کشور دارای سیستم پولی ملی که دارای پشتوانه است، به عنوان کشور دارنده ی یک سیستم تولیدی ویران نشده در جنگ جهانی، به عنوان یک کشور دارای تکنولوژی و غیره، دست‌اش را می‌گذارد روی گلوی اروپا که: وظیفه ی حفظ نسبت 35 دلار آمریکا در برابر یک اونس تروی طلا به عهده‌ی شما هم هست. در نتیجه آمریکا بدهکاری‌های آلمان و ژاپن را فقط با طلا وصول می‌کند، بر واردات از اروپا تعرفه های سنگین می‌بندد، نرخ بهره‌ی سنگن تری از آمریکا در اروپا برای پرداختهای مالی وضع می‌گردد، از همه مهتر اینکه آمریکا برای پرداختهای خود از دلار استفاده میکند. پولی که فقط لازم است آنرا چاپ کند و انحصار چاپ آن دست خودش است 
.
در دوران بازسازی پس از جنگ جهانی دوم ظاهرا همه چیز به خوبی و خوشی در حال جلو رفتن است که پوند انگلیس زمین می‌خورد. نرخ برابری پوند در برابر ارز کشورهای خارجی به نصف می‌رسد و برای تبدیل به دلار به جای یک پوند در برابر 4.7 دلار، با 2.4 دلار معاوضه می‌گردد. انگلستان برای جلوگیری از فروپاشی مالی یک میلیارد دلار از صندوق بین‌المللی پول وام می‌گیرد اما ظاهرا فراموش کرده است که نظام این صندوق بعد از چهار سال پول ملی خود انگلستان را برای دریافت طلا تحویلش می دهد. انگلستان مجددا یک میلیارد و چهارصد میلیون دلار از این صندوق وام می گیرد. نظام مالی جهانی در حال فروپاشی است. یک جای کار می لنگد. یکی از بازیگران اصلی دارد دور از چشم بقیه کاری می کند. چه کسی؟ کدام دولت؟ و چرا؟

هیئت حاکمه آمریکا برای دخالت در شبه جزیره کره ترجیح داده است به جای ذخائر طلا به چاپخانه دلار رجوع کند. دخالت نظامی آمریکا در کره، چرخه‌ی اقتصادی کشوری که اسکناسهایش در حکم "پول جهانی" عمل میکند را دچار اختلال می‌کند و جهان را به فکر فرو می‌برد. آمریکا با چاپ مداوم دلار بودجههای جنگی خود را تامین می‌کرد. این کار ابتدا برایشان بسیار شیرین و به صرفه بود. آنها کاغذ چاپ میکردند و اقتصاد جهانی این کاغذها را می‌بلعید. این جشن بزرگ اما خیلی زود مشکلات خودش را نشان داد. سربازان آمریکایی و ارتش آمریکا برای تامین مایحتاج خود اقدام به خرید از کشورهای همسایه ی محل جنگها می‌کرد. فروشندگان کالاها دلارهای آمریکایی را جمع میکردند و بانک مرکزی آمریکا مجبور بود هر زمان که این دلارها ارائه شوند در مقابل هر 35 دلار یک اونس تروی طلا به کشورهای دارنده ی دلار تحویل بدهد. جدای از اینکه به مرور آمریکا دیگر آنقدر ذخایر طلا نداشت که جوابگوی حجم عظیم دلارهای چاپ شده باشد یک مشکل بزرگ دیگر نیز خودش را نشان داد. بعد از جنگ به مرور همه چیز در حال گران شدن بود به جز خود طلا! خیلی زود در دو سوی اقیانوس اطلس جنگ لفظی تمام عیاری بر سر این موضوع شکل گرفت. اقتصاددانان و سیاستمداران دو سوی اقیانوس اطلاس(اروپا و آمریکا) روبه‌روی هم ایستادند.

طرح خیالی "تریفین" آمریکایی برای ایجاد پول جهانی کاغذی با تعهد بین‌المللی بدون پشتوانه طلا، توسط "ژاک روئف" در این سوی اقیانوس اطلس با طرح "بازگشت دوباره به پایه زر" پاسخ داده شد. برخلاف تریفین که سعی می‌کرد با جداول پیچیده، نمودار و فرمولهای پیچیده ثابت کند هیچ خطری متوجه دلار به عنوان پول بین المللی نیست "ژاک روئف" در یک تخته سیاه و به سادگی ثابت کرد که اگر نرخ برابر دلار با طلا (یعنی نسبت 35 دلار آمریکا در برابر یک اونس تروی طلا) به دو برابر (یعنی نسبت 70 دلار آمریکا در برابر یک اونس تروی طلا) تغییر نیابد آمریکا نمی‌تواند تراز تجاری خود را با ذخائر طلای موجود‌اش مثبت کند و تمام دست و پا زدن جانسون در کنگره و قانون ده ماده ای مالیات یکنواخت کننده بهره نمی‌تواند کسری مداوم تراز پرداخت ایالات متحده را از میان ببرد .

مارشال دوگل اما این جنگ دو سوی اقیانوس اطلس را از مجلات و روزنامه‌ها و محیط های آکادمیک به سیاست کشاند. دوگل ضمن سخنرانی خود در فوریه 1965 توی کاسه‌ی دولت آمریکا گذاشت! او انتقاداتی را به نظام پولی جهانی به دلیل سلطه دلار بر نظام مالی جهانی و ایجاد مزایای غیر موجهی به شریک ماورا اقیانوس اطلسِ کشورهای اروپای غربی به دلیل این سلطه وارد ساخت. 

اظهارات پرزیدنت دوگل یک هفته ی بعد توسط پرزیدنت جانسون در کنگره جواب داده شد. سرمایه مالی آمریکا نظری جز این نداشت: خفه کردن بحران بحران دلار به وسیله کلیه امکانات ممکن، بدون سر درآوردن از ماورای مرزهای نظام موجود. این امر هدف برنامه ی ۱۰ماده‌ای جانسون نیز بود.
نشریات اکونومیست علیه سیاستهای فرانسه در دفاع از پشتوانه‌ی زر برای پول در مقاله ای تحت عنوان «آیا لنین بهتر از روئف نمی‌دانست؟ با لحنی جدی از لنین فاکت آوردند که:
«پس از پیروزی پرولتاریا یا انقلاب سوسیالیستی در یک مقیاس جهانی می توان از طلا برای ساخت توالت های عمومی استفاده کرد.»
اما هیئت تحریریه اکونومیست نمی‌دانستند که لنین در دنباله‌ی این مطلب درباری سیاست های مربوط به زر، پیش از انقلاب سوسیالیستی چه می گوید. برای اولین بار در تاریخ امپریالیسم )به مثابه بالاترین حالت سرمایه داری( در سال 1965 صدور سرمایه با مشکلات و تضادهای درونی (و نه بیرونی) نظام سرمایه داری برخورد می‌کند. نظام اجتماعی تولید و توزیع با طبیعت خصوصی تملک سود (یعنی ثمره‌ی کار تمامی جامعه) در تعارض قرار گرفت.

اما سرمایه مالی نشان داد که نه تنها هیچ تعهدی به مردم یک کشور ندارد که هیچ تعهدی به حکومت یک کشور هم ندارد. صاحبان سرمایه مالی به پرزیدنت جانسون اطمینان دادند که همه با هم برای پیشرفت کشور دوشادوش هم تلاش خواهند کرد اما سرمایه مالی همچنان از آمریکا فرار می‌کرد!در کل نیمه ی نخست دهه 70 میلادی هیئت حاکمه آمریکا نتوانست مانع از خروج ذخائر طلا از این کشور بشود. 

در 21 سپتامبر 1949 هنگامی که ایالات متحده یک موجودی زر 23 میلیارد و 400 میلیون دلاری داشت سپرده های فدرال رزرو و اسکناسهای در گردش آن به 40 میلیارد و 700 میلیون دلار بالغ می‌گردید یعنی پشتوانه آن به میزان 57.5 درصد توسط زر تامین شده بود. در 31 دسامبر 1964 اندوخته زر ایالات متحده به 15 میلیارد دلار سقوط کرد در حالی که سپرده‌ها و اسکناسهای در گردش به 54 میلیارد و 800 میلیون دلار افزایش یافت. یعنی پشتوانه زر آن به 27.5 درصد رسید. اگر یک میلیارد و پانصد میلیون دلار دیگر از ذخائر طلای ایالات متحده کم می شد عملا قانون نقض می‌شد و پشتوانه زر به زیر 25 درصد می‌رسید. محافل حاکمه آمریکا کار کاملا ساده‌ای کردند: اگر قانون با اوضاع و احوالی که پدید می‌آید موافق نبود بدا به حال قانون! آنها مثل دولت احمدی‌نژاد و مجلس شورای اسلامی که مطیع حکم حکومتی است، تعاریف قانون را خیلی راحت عوض کردند. به عبارتی مدیران مالی آمربکا تصمیم گرفتند که بگوبند از امروز مستضعف خود مائیم!

آنان خیلی ساده قانون مربوط به پشتوانه زر سپرده ها را ملغی کردند و به این وسیله راهی برای تورم باز کردند. محافل حاکمه آمریکا تصمیم داشتند با آزاد کردن 4 میلیارد و 800 میلیون دلار زر به عنوان پشتوانه ی سپرده های داخلی و افزایش آن به 6 میلیارد دلار از این راه آمادگی ایالات متحده را برای ادامه‌ی استفاده از زر خود برای حفظ قابلیت تبدیل دلار در گردش جهانی را نشان بدهند، ولی تمام آنچه عملا نشان داده شد آن بود که شالوده‌ی زر دلار منقبض و محدود شده است.

ادامه در کتاب ...

***

مطالعه این کتاب درک شما از جهان، روابط بین المللی، ارتباط سیاسی ایالات متحده و انگلستان، نقش و جایگاه تورم به عنوان یک ابزار حکومتی و نه یک معضل اقتصادی، ماهیت ارگانهای بین‌المللی مانند سازمان ملل، صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی تغییر خواهد کرد. این کتاب را حتماً بخوانید و به دیگران معرفی کنید.
مانند کتاب قبلی(نیکوکاران نابکار) که معرفی کردم؛ در هر ساعتی از شبانه روز در هنگام مطالعه این کتاب نیاز به توضیح با همفکری داشتید در حد بضاعت فکری خودم کمک می‌کنم و اگر جواب سوالی را ندانم از بزرگان اقتصاد سیاسی و علم اقتصاد سوال کرده و پاسخها را منتقل می‌کنم.

شناسه تلگرام: @yaashaa  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازی پورتوریکو

    این یکی از بازی های مورد علاقه‌ی من و همسرم است. هر دو در آن مدعی هستیم، بر سر آن دعواها کرده‌ایم و هر کدام از ما برای پیروزی در این ب...