۱۳۹۹ فروردین ۹, شنبه

درباره‌ی فیلم حفره - EL HOYO 2019




تا بحال بین سه تا چهار هزار فیلم دیده‌ام. حداقل هزار و چهارصد فیلمی که دیده‌ام را فهرست کرده‌ام و حداقل به صورت مشخص درباره‌ی حدود چهل تا از فیلم‌ها نوشته‌ام. قصد از اعلام این اعداد این نیست که فخر بفروشم یا این تصور را در ذهن مخاطب ایجاد کنم که چون من فیلم زیاد دیدهام پس حتماً نظراتم درباره یک فیلم درست است یا غیره. نه! فقط میخواهم بگویم در این سالها شاهکارهای نیمه‌تمام، شاهکارهایی که از وسط اثر یا در پایان آن رها شده‌اند، کم ندیده‌ام. زیاد دیده‌ام موضوع، پرسش یا اثر، آنقدر بزرگ باشد که مولف، ارائه‌دهنده یا سازنده اثر را در خودش بلعیده باشد و باعث شده باشد انها گم یا ناتوان یا خسته و بی‌حوصله شوند و کم بیاورند.
در همان چند دیالوگ ابتدایی فیلمِ Platform2019 The  فهمیدم که کارگردان چه می‌خواهد بسازد و مطمئن بودم که می‌ریند. بد می‌ریند. مطمئن بود با "ت" دسته‌دار می‌ریند. هر چه جلوتر رفت استرسم بیشتر شد که نکند اینجا، اینجا یا اینجا بریند و خراب کند. بعضی‌ جاها نیم خیز می‌شدم و کارگردان را قسم می‌دادم به جان مادرش و همه‌ی نامقدساتش، که اگر می‌خواهی گند بزنی حداقل اینجا نه. این یکی خان را هم رد کن و بعد. این موضوع و این قسمت را هم مثل قبلی‌ها جانانه از کار در بیاور و بعد خراب کن. کارگردان خراب نکرد. حتی وقتی سکو از طبقه‌ی آخر رد شد و من دیگر نفسِ در سینه حبس شده‌ام را بیرون دادم و خیالم راحت شد که حداقل تا آخرش گند نزد و فقط آخرش را خراب خواهد کرد، باز هم کارگردان خراب نکرد. فیلم تمام شد اما کارگردان مثل بقیه‌ی شاهکارهای نصفه و شاهکارهای رها شده، ناکام و شکست‌خورده نشد. این خیلی برایم عجیب بود اما اعتقادم را روی این مسئله محکمتر کرد که اصلی‌ترین قسمت فیلم یعنی فیلمنامه‌. ممکن است کارگردانی بتواند فیلمنامه را درست و مناسب و دقیق و قابل فهم و اثرگذار در بیاورد یا نیاورد اما وقتی فیلمنامه‌ جان‌دار و گیرا باشد حتی اگر کارگردان و بازیگر و عوامل و فنی و ... همه با هم برینند باز هم آن فیلم، آن روایت، آن داستان، از همه مهمتر، آن سوال مطرح شده یا سوال/سوالات ایجاد مثل ویروس می‌رود در جایی از وجود آدم(مخاطب) لانه می‌کند و وقت و بی‌وقت یا بالاخره یک جایی یقه‌ی ناخوداگاه یا خوداگاه آدم یا هر دو را باهم می‌گیرد. چه حالِ گیرا و زیر و رو کننده‌ای است وقتی یک فیلمنامه‌ی جانانه را جانانه بسازند. میدانی می‌شود برای رقص سوال و ایده و شک و تردید و اراده و نیرو و خلاقیت.

یک پیشنهاد: هرکجا دیدید کسی به اسم نقد فیلم دارد فیلم را تعریف می‌کند طوری آفتابه را به سر و هیکل‌اش بگیرید که برود دکانش را تعطیل کند. حالا می‌خواهد در اینستاگرام دکه‌دار باشد یا در یک نشریه یا در یک سایت یا در یک محفل یا هر جای دیگری. البته به آنها که از راه فیلم تعریف کردن به اسم نقد و نقادی نان می‌خورند و امرار معاش می‌کنند کاری نداشته باشید. آنها آخر صف کسانی هستند که باید آفتابه را رویشان گرفت.
اینکه برای ساخت فیلم از دوربین فلان استفاده شده یا فلان بازیگر قبل فیلم یک شکم زاییده یا کارگردان از فلان عطر استفاده می‌کند یا تقی قبلاً در فلان فیلم‌ها بازی کرده یا همسایه فلان نفر از عوامل فیلم در خانه‌اش زمین تنیس دارد یا تقی از نقی الهام گرفته و رنگِ شورتِ دوست پسر فلان بازیگر فیلم با رنگ آسمان فلان سکانس از فیلم کیشلوفسکی سِت است و غیره را به جای ارائه به جای نقد فیلم، لوله کنید و در ... مثلاً سطل آشغال خود فرو کنید.
من منتقد فیلم نیستم. من منکر توجه به مسائل فنی آثار سینمایی نیستم. من یک انسان عادی هستم، یک نفر که رشته‌اش سینما نیست و نمی‌خواهد باشد. معتقدم فیلم هم مثل هر اثری برای این است که دیده‌ شود، شنیده شود، بوییده شود، لمس شود، مزه شود و ذهن را درگیر خودش(مخاطب) و جهان پیرامون او کند. برای همین وقتی فیلمی می‌بینم دنبال سوال/سوال‌های آن هستم، حتی اگر یک عاشقانه، یک فیلم هندی یا یک فیلم به اصطلاح هنری باشد. اثر هرچه که باشد سوال این است که سوال آن چیست؟ سوال من چیست؟ سوال ما چیست؟ پرسش، چیست؟
اگر دوست داشتید درباره این شاهکار بزرگ فکر کنید و بعد با هم گفتگو کنیم و دوباره سوال/ سوالهایی کشف کنیم و به دنبال پاسخ‌ها و سوالات دیگر برویم و ..‌. به این سوالات نگاهی بیاندازید و جوابها و نظرات و سوالهای خودتان را برایم بفرستید. خودم به شخصه حدود یک هفته‌ی دیگر وقتی مطمئن شدم دوستان و آشنایان و اطرافیانی که با آنها تبادل نظر و گفتگو دارم این فیلم را دیده‌اند، پاسخ‌های خودم به سوالاتی که طرح کرده‌ام را همینجا خواهم نوشت.

چند سوال درباره شاهکاری به نام
EL HOYO 2019 که به درگیری بیشتر ذهن با این اثر کمک می‌کند:
۱: نام این فیلم در زبان اصلی چیست و چه معنایی دارد؟

۲: آیا در ترجمه‌ی انگلیسیِ عنوان این فیلم امانت‌داری رعایت شده است و عین عنوان اصلی ترجمه شده است؟ اگر نه، چرا؟

۳: پیرمردی که با خود چاقوی سامورایی پلاس به حفره آورده بود نماد چه " چیزی" است؟ نماد مردم؟ خشونت؟ رفتار مردم در زندگی واقعی؟ نماد منفعت‌طلبی؟ بی‌فکری؟ سواستفاده؟ بهره‌کشی؟ ...؟ اگر هر یک از اینها را در نظر بگیریم آیا در طبقات مختلف، نمادهای بهتر و واضح‌تری برای آنها وجود نداشت؟ حالا بیایید نماد کسی یا کسانی بودن او را کنار بگذاریم و دوباره برگردیم به اصل سوال: پیرمردی که با خود چاقوی سامورایی پلاس آورده بود نماد چه " چیزی" است؟

4: آن زن، آن زن که روی صورت خود جای بریدگی داشت نماد چه چیزی یا چه کسانی بود؟ چرا هر روز پائین می‌رفت؟ آیا هر روز به هدف خود می‌رسید؟ می‌دانست یا فقط گم کرده بود؟ این زن چرا آن سگ را کشت؟ چرا به جای آن سگ، مثلاً صاحب سگ را نکشت؟

5:  آن زنِ کارمند، زن بود؟ مرد بود، به اصلاح دوجنسه بود؟ جنسیت دیگری داشت؟ اصلا مهم است به جنسیت او توجه شود؟ این زن نماد چه چیزی و چه کسانی بود؟

6: آیا زنِ کارمند راست می‌گفت؟ آن زنِ دارای جای بریدگی روی صورت، تنها به درون حفره آمده بود؟ دروغ می‌گفت؟ نمی‌دانست؟ آن چیزی که زنِ دارای جای بریدگی روی صورت، دنبال آن می‌گشت(یا می‌دانست کجاست) و هر روز به آن سر می‌زد از کجا آمده بود؟

7: زنِ کارمند چقدر در کلیتِ وضعیت مقصر بود؟ چطور به سیستم نگاه می‌کرد؟ چرا در تمام آن سالها وارد حفره نشده بود؟ چرا حالا تصمیم گرفته بود وارد حفره شود؟ این دلیل، چه چیزی را در او تغییر داده بود که تصمیم گرفته بود وارد حفره شود؟

8: مدرک؟ مدرک دانشگاهی؟ چرا؟ چه کسانی حاضر اند چنین کاری کنند؟ این مرد نماد چه کسانی بود؟

9: مهمترین تفاوت نگاه زنِ کارمند و مرد در جستجوی مدرک چه بود؟ حق با کدام یک بود؟ حق اصلاً یعنی چه؟ شما کدام راهکار را بیشتر می‌پسندید و درست‌تر می‌دانید؟ کدام روش در کوتاه مدت و کدام روش در بلند مدت جواب می‌دهد؟ کدام روش در کل و هیچ وقت جواب نخواهد داد و کدام روش در کل و همیشه جواب خواهد داد؟ گفتگوی میان زنِ کارمند و مرد در جستجوی مدرک، نماد گفتگوی میان چه چیزهایی، چه تفکراتی، چه طبقاتی، چه اقشاری از اجتماع بود؟

10: مرد سیاه پوست روی ویلچر درباره چه چیزی صحبت می‌کرد؟ تعریف او از اجرای آنچه که به دنبال آن بود را درست می‌دانید؟ راهکار او برای اجرای آنچه که بر آن اصرار می‌کرد عملی بود؟ جواب می‌داد؟ "اول... اگر گوش نکردند..."

11:  پیرمردی که تلویزیون را از پنجره بیرون پرتاب کرده بود آن پائینِ پائین(در اخر فیلم) چکار می‌کرد؟ باز هم سوال می‌کنم: پیرمردی که با خودش چاقوی سامورایی پلاس به حفره آورده بود نماد چه " چیزی" بود؟

12:  پیام چه چیزی بود؟ خطاب به چه کسانی بود؟ چرا پیام، خطاب به آنها بود و نه کسانِ دیگر(چرا بالایی‌ترها نه)؟ سیستم یعنی چه؟ سیستم از چه چیزی درست شده است؟ رابطه‌ی مدیریت و سیستم چیست؟ نسبت و اثر مدیریت و سیستم روی هم چگونه است؟

13: آشپزها نماد چه چیزی بودند؟ نماد چه طبقه‌ای از جامعه بودند؟ اگر آنها پیام را می‌گرفتند چه می‌شد؟

14: فضای بعد از طبقه‌ی آخر نماد چه چیزی بود؟ چرا آن کسی که دنبال مدرک دانشگاهی بود آنجا پیاده شد و همانجا ماند؟

15:  چرا در این شاهکار بزرگ، از تعدد آشکار نژادها استفاده شده بود؟ منطور از آن چه بود؟

16: چرا آن چیزی که زنی که دارای بریدگی روی صورت بود به دنبالش می‌گشت آسیایی بود؟ عمدی در این انتخاب وجود داشت؟ پیامی در این انتخاب وجود دارد؟ چرا؟ چرا آسیایی؟ چرا آمریکای جنوبی یا آفریقایی یا اروپایی یا... نه؟

تلگرام:  @yaashaa
اینستاگرام:  @abed_tavancheh
توییتر @abed_tavanche




۱۳۹۸ اسفند ۱۷, شنبه

چهار نکته درباره عیار سنجی نیروهای چپ و مارکسیست




شما ممکن است چپ باشید، راست باشید، وسط باشید، هر چیز دیگری باشید یا هیچی نباشید اما اگر روزی خواستید عیار یک مارکسیست، کمونیست، سوسیالیست یا چپ را بسنجید به این چهار نکته دقت کنید:
1: کسی که بین عدالت و آزادی یکی را به دیگری اولویت می‌دهد یا تازه در راه اگاهی قدم گذاشته یا نادان است و یا عامل ارتجاع و مامور به حفظ وضعیت غیرانسانی موجود. عدالت و آزادی به هم پیوسته و جدا نشدنی هستند. نمی‌شود یکی را به دیگری اولویت داد مگر اینکه به اسم یکی از آنها هر دو آنها قربانی شوند.

2: به موضع افراد درباره مسئله سقط جنین دقت کنید. نیروهای راستگرا می‌توانند موافق و مخالف مسئله سقط جنین باشند اما یک مارکسیست یا یک کمونیست نمی‌تواند مخالف سقط جنین باشد. زن دستگاه تولید مثل نیست. زن وظیفه ندارد نگران نرخ جمعیت یک جامعه باشد. شما نمی‌توانید این وظیفه‌ی جعلی را در پاچه‌ی زنان فرو کنید که برای حفظ نیروهای فعال و جوان جامعه حتماً باید بزایند. اگر شما یک فرد مذهبی یا راستگرا باشید ممکن است زنان را از طریق قانون به این کار مجبور کنید اما اگر چپی دیدید که مخالف حق سقط جنین زنان است بدانید مشکل دارد و مغزش پاره سنگ بر می دارد. به چنین موجودی نزدیک نشوید چون ممکن است شما را گاز بگیرد.

دو نکته درباره مسائل روز:
یک: چپی که اعتراضات آبان را کار سلطنت‌طلب‌ها، مجاهدین یا آمریکا و غیره می‌داند چپ نیست؛ یک بسیجی دلواپس است که نمی‌خواهد به چیزی که هست اعتراف کند. چپ‌ها مردم معترض را در خیابان و در مقابل گلوله‌های استبداد و نظام بهره‌کشی تنها رها نمی‌کنند. مارکسیست‌ها نمایندگان، کارگزاران یا پرستندگان طبقه کارگر نیستند. مارکسیست‌ها دشمن دیگر طبقات جامعه نیستند بلکه مخالف و برهم زننده‌ی مناسبات طبقاتی جامعه و پایان دهنده به استیلای سرمایه بر انسان و نیروی کار انسانها هستند. همه چیز جامعه به ما مربوط است.

دو: به چپی که به شما اعتراض می‌کنید چرا درباره مسافران کشته شده‌ی هواپیمای اوکراینی یادآوری می‌کنید کاری نداشته باشید. او فرد ضعیفی است که چون زورش به دشمن اصلی نمی‌رسد دنبال ضعیفتری می‌گردد که آنرا کیسه بوکس کند.
کارل مارکس می‌گوید "هر آنچه مقدس است تنها سزاوار انتقاد است. هیچ پدیده و شخصیتی از آماج انتقاد مصون نیست." مردم، طبقه کارگر، جامعه، طبقه متوسط، روشنفکران، فعالان سیاسی و همه را می‌شود و باید که نقد کرد اما اگر دیدید کسی ده تا توی سر جامعه میزند و یکی توی سر قدرت و یا این یک دانه‌ی آخری را هم نمیزند بدانید نقاد نیست. طلبکار است. از آن طلبکارهایی که خودش کاری نمی‌کند و از همه شاکی است. چنین موجود بزدل و ریاکاری، رقت‌انگیز است.

بازی پورتوریکو

    این یکی از بازی های مورد علاقه‌ی من و همسرم است. هر دو در آن مدعی هستیم، بر سر آن دعواها کرده‌ایم و هر کدام از ما برای پیروزی در این ب...