پس
از فراخوان دو تشکل کارگری مبنی بر تجمع کارگران و دانشجویان و ... در مقابل مجلس،
بحثهایی در گرفته است که تمایل دارم نظراتم را درباره این فراخوان و این نوع
اقدامات بنویسم.
0:
دست هر کس که کاری میکند درد نکند. مادامی که موضع و عملکرد کسی مانند دوستیهای خاله خرسه در
هفت تپه منجر به تقدیم کارگران معترض در سینی به شورای اسلامی کار نشود، فضاحتی
بالا نیاید یا هزینهای غیر مسئولانه و بیدلیل متوجه سایر نیروها نشود مطمئن
باشید هرچه در توان داشته باشیم برای حمایت از رفقای خود انجام خواهیم داد.
کلید
هیچ محوطه عمومی ای در دست هیچ یک از ما نیست. اجازه هیچ یک از ما در دست دیگری
نیست. هر کسی میخواهد برود، هر کسی میخواهد نرود. نه کسی در جایگاه مبصر است و
نه کسی در جایگاه اقلیت در صحرای کربلا. هر کسی خود مسئول و تصمیمگیرنده افعال و
انتخاب های خودش است.
۱:
بیانیه تعدادی از فعالان محترم کارگری کتاب آسمانی نیست که اگر گفتند بیا، واجب باشد
برویم و اگر گفتد نیا، حرام باشد که برویم. ملاک تصمیمگیری ما نه حلال و حرام که آگاهی
طبقاتی و منافع طبقاتی ماست. در کل هیچوقت ملاک تصمیمگیری نه نظر یک تیم یا هسته
یا گروه چند نفر که کلیت یک معادله سیاسی- اقتصادی-اجتماعی است.
۲:
اگر سوالی دارید بپرسید. اگر نقدی دارید مطرح کنید. اگر رفیق هستید در عین پایبندی
به واقعیتها، اصول کار و منطق طبقاتی، بدون رودربایستی و خجالت بیرحمانه نقد کنید
اما از همان ابتدا به سراغ صدور بیانیه سیاسی نروید. نقد را اول به مخاطبش می گویند
بعد به صورت عمومی می نویسند.
البته
وقتی گروهی یا سکتی یا هستهای یا هر چی، چنان سر در خودش فرو کرده که دیگر نه میشنود
و نه میبیند و نه میخواهد که بفهمد، فریاد زدن الزامی است. وقتی کسی به علت فقر آگاهی
و جو احساسی جلو انداخته شده تا سیبل و پوشش باشد مسئله فرق دارد و باید میخ را محکم
کوبید.
3:
ایران تقریباً ٨٨ میلیون جمعیت دارد. پنجاه تا ۵۵میلیون نفر عضو طبقه کارگر و فرودستان
ایران هستند. با کسر فرزندان و اعضای تحت تکفل در حدود ۱۵تا۲۰ میلیون فروشنده نیروی
کار در ایران وجود دارد.
از
این تعداد اجازه دارم یک میلیون نفر را در شهر تهران، و در روز اعتراضی که فراخوان
داده شده است، آزاد فرض کنم؟
4:
اصلاً قصد بحث و کشتی گرفتن با کلمات را ندارم. صد هزار نفر را که دیگر اجازه دارم
فرض بگیرم؟ انصافاً صد هزار نفر از ۲۰میلیون نفر عدد بزرگی نیست. قبول کنید. نه سنگ
بزرگ است برای نزدن، نه عددی غیر واقعی به قصد منزه طلبی، و نه عددی زاده خوش خیالی
به قصد جلو انداختن بقیه.
۶:
من هیچ چیزی در زندگی ام برای باختن ندارم. یک ساز و چند کارتن کتاب و پول پیشی که
دست صاحبخانه است. نه جایزه بگیر سیاسی هستم، نه رفت و آمد دارم که نگران ایجاد مشکل
برای پاسپورتم باشم و نه سر در آخور سولیداریتی سنتر و سایر منابع دارم که ترس از قطع
شدن یا لو رفتنش فلجم کرده باشد.
۷:
بعد از بارها بازداشت موقت و دو بار کشیدن حکم زندان در زندان شهرستان و بندهای غیرسیاسی
به واقع ترسی از زندان و بازداشت ندارم. در آخرین بازجویی سن بازجو از من کمتر بود؛
خنده ام گرفت. مجلس که سهل است جلوی خانه خدا هم تجمع میکنیم اما نباید توقع داشت
حداقل ۱۰هزار نفر را بتوان جمع کرد؟
٨:
سرمان را از توئیتر و تلگرام و اینترنت بیاوریم بیرون، واقعیتها را هم نگاه کنیم. فضای
مجازی، فضای جمعهای سیاسی و روشنفکری، فضای انزواهای خواسته یا ناخواسته فردی یا چند
نفره را معادل فضای واقعی، حال جامعه، واقعیات و مناسبات و معادلات جاری در نظر نگیرید.
اسیر دعواها و جیغجیغهای بچه گانه نشوید.
سیاست
و فعالیت مگر لجبازی و یک به دوی این اکانت توئیتر با آن اکانت است؟ من با اون دعوا
دارم پس هر کس به من بگوید بالای چشمت ابرو با اونهاست. کدام اینها و اونها؟ این چندتا
اکانت با آن چندتا اکانت؟ کل درک شما از مناسبات سیاسی و معادلات قدرت در همین حد
و سطح است. ملاکهای انتخاب و تصمیم گیری شما این است؟
۱۰:نود
درصد بحثهای مثلا سیاسی در توئیتر شده خالی
کردن حرصهای کودکانه و کینههای شخصی و ایجاد صفبندی پیرامون آنها. تو با فلانی دوست
جون جونی هستی خوب به آرنجم که هستی. وقتی طرف ریده یا دارد گه زیادی میخورد و حرف
گوش نمیدهد باید جمعش کرد. خوش آمدن و نیامدن توی نوعی محلی از اعراب ندارد.
۱۱:
این حرفها مال امروز نیست. چند سال قبل هنگامی که
بعضی رفقا در مقطع دبستان یا راهنمایی بودهاند این حرفها را مکتوب روی وبلاگم
قرار داده ام. در مصاحبهها گفتهام و قابل سرچ است
تعارف
نداریم. فعال کارگری بدون رابطه ارگانیک با طبقه کارگر یعنی کشک. بفهمید که کارگر روشنفکر
با فعال کارگری فرق دارد. بفهمید که کارفرما و مالک کارخانه را نمیتوان به عنوان
فعال کارگری قبول کرد. بفهمید که همسر یا پسر خاله یا فک و فامیل یک زندانی سیاسی
یا یک فعال کارگری به صورت خونی و ورازثتی تبدیل به فعال کارگری نمیشود. بفهمید
که قدرت اصلی یک فعال کارگری باید از صفوف کارگری پست سر او و دوشادوش او حاصل شود
نه از رسانه و ...
۱۲:هیچ
موضع یا فعالیتی به خودی خود مهم یا غیر مهم، درست یا نادرست نیست. نسبت آن فعالیت
و موضع با تاکتیک و استراتژی است که اهمیت دارد.
هزار
نفر برویم جلوی مجلس اعتراض کنیم که به چه هدفی برسیم؟ نتیجه؟ این همه آدم میروند
جلوی مجلس تحصن میکنند چه میشود؟ یک خبر ده ثانیه ای یا سی ثانیه در لابهلای
اخبار بشویم و بعد تمام؟ بعد از این نقطه به کدام نقطه قرار است برویم؟
۱۳:
بله بله میدانم که قرار نیست با یک تحصن صد نفره یا دویست نفره جلوی مجلس انقلاب شود
یا زلزله شود. سوال این است که تاکتیک و استراتژی چیست؟ وارد شدن به اخبار رسانه؟ کاشتن
ایده اعتراض در ذهن کارگران بی خبر؟! بابا جان صبح تا شب در این مملکت اعتراض کارگری
به راه است و همه شبکهها پر از خبر کارگران.
۱۴:این حرف را از من کمترین داشته باشید و لطفاً به آن فکر کنید.
مخاطب
اعتراض کارگری نه دانشگاه است، نه رسانه و نه مجلس. مخاطب اصلی اعتراض کارگری نه کارفرما
است، نه دولت و نه پلیس. اعتراض صنفی، کلاس آموزشی مقدماتی دانش سیاسی و آگاهی طبقاتی
برای طبقه کارگر است. اعتراض کارگری هدف نیست، نقطه شروع است.
۱۵:
مخاطب طبقه کارگر وقتی مجلس، دولت، پلیس و طبقه سرمایهدار است که میخواهد و میتواند
که زمینگیر کند و یا درهم بکوبد. زمان این مواجهه هنگامی است که نیروی مادی طبقه کارگر
در مقابل نیروی مادی طبقه حاکم دارای وزن و معنا باشد. یک نیروی مادی متمرکز، هدفمند،
آگاه، رقصان روی ریل تحلیل مشخص از شرایط مشخص.