یک
زمانی وقتی مجله یا کتابی منتشر می شد افتخار بچه های مارکسیست این بود که کمکی در
انتشار آنها کرده باشند. یکی می گفت در ترجمه کمک کرده است یا برای بخشی از یک تالیف
اطلاعات جمع آوری کرده است. دیگری می گفت در ویراستاری مطلب کمک کرده یا در تایپ بخشی
از آن شریک بوده است. یکی دیگر می گفت در توزیع کتاب یا نشریه کمک کرده یا در تامین
بخشی از هزینه های کار تلاش کرده است.
موردی
را یاد دارم که کسی موفق شده بود ترجمه مناسبی برای فقط یک کلمه از کتاب پیشنهاد بدهد
و برای پیدا کردن همان یک کلمه به خودش افتخار می کرد. موارد دیگری را یاد دارم که
به هنگام تالیف یک کتاب یا نوشتن یک مقاله، کسی توانسته بود آماری مناسب و لازم برای
نویسنده مقاله تهییه کند و از این همفکری احساس غرور می کرد. خلاصه افتخار و بزرگی
در کمک و یاری رسانی و یا همکاری بود.
وقتی
نشریات دانشجوئی چپ در دانشگاه ها منتشر می شد یا نوشتههایی که در اعتصابات کارگری
توزیع میشد، از کمک فکری و غنی تر کردن محتوای
متن گرفته تا رفتن زیر کارتن حاوی نشریات یا ... و بار کشیدن آن هم افتخار بود. اما
اکنون ارزش ها و افتخارات به کلی تغییر کرده است. در سال 80 کسی حتی فکرش را نمیکرد
که در سال 93 افتخار چند هویت مجازی پس از چاپ و انتشار یک کتاب مارکسیستی، فحاشی به
مولف یا مترجم کتاب باشد.