۱۳۹۱ فروردین ۵, شنبه

درباره ی این صلحِ شیک، لوکس و "غیر انسانی" شما



We know too well that our freedom is incomplete without the freedom of the Palestinians
«نلسون ماندلا»




روحانیون یهودی برای سلامت رسیدن این بمبها به مقصد (بر خانه و زندگی مردم بی دفاع فلسطین) روی آنها تورات می خوانند و فوت می کنند... کودکان اسرائیلی روی بمبها می نویسند: "همراه با عشق".... آمریکا هم روزی 36 میلیون دلار تجهیزات نظامی ( متعارف و غیر متعارف، سنگین و سبک، ... (برای دفاع از "بی نظیر ترین دموکراسی  خاورمیانه" از محل مالیات مردم (البته مردم طبقه متوسط و پائین آمریکا چون سرمایه داران بزرگ آمریکا از مالیات دادن معاف هستند) هزینه می کند... روشنفکران ایرانی هم باد معده ی خود را رها می کنند که  "صلح"...، که "آی لاو یو"، که...


***
یکی مسلط است و یکی برباد رفته ... نیروهی مهاجم، قربانی را لت و پار کرده... تمام زمین ها را اشغال کرده اند... هیچ چیزی باقی نمانده... به چاه آب و مزرعه هم رحم نمی کنند... کودکان را می رباید و می کشند و از اعضای بدن آنها برای درمان حاکمان اسرائیل استفاده می کنند. صلح چه کسی با چه کسی؟ قناری و قصاب؟؟
تمام حاکمان اسرائیل جنایت کاران جنگی هستند... با جنایتکار صلح نمی کنند... جنایتکار را محاکمه می کنند.
این کودکان نمی دانند... آنها را شاید با نفرت آموزش داده باشند...  شاید اصلا آموزی به کار نباشد و با یک بسته پاستیل راضی شده باشند برای این تبلیغ... هیچ مسئولیتی چه اخلاقی، چه عرفی،چه... بر این کودکان نیست.
این کودکان قربانی یک ماشین تبلیغاتی هستند... همچنانکه مردمانی در ایران ... همچنان که کار رسانه ها این است.



مثالی برای "صلح" غیر منطقی شما:
«یک زندانی سیاسی بعد از تمام بازداشت موقت و اتمام زندان انفرادی، خوب شدن کبودی ها مهرورزانه، بهبود تبعات استفاده از آب تسویه نشده برای سیستم هاضمه و دفع و مسائل اینچنینی، به دلیل احتمال صدور حکم زندان از کشور خارج می شود. وثیقه او را دادگاه انقلاب مصادره می کند و خانه را به صورت مجانی میدهند به آقای ایکس یا خانم ایگرگ.
صاحبان جدید خانه "می دانند" چه بلایی به سر صاحب قبلی آن آمده است. درگیری هایی سر مالکیت خانه به جود می اید و در نهایت اسناد حقوقی به نفع آقای ایکس یا خانم ایگرگ صادر می شود.
وقتی صاحب اصلی آواره ی کشوری خارجی است... صاحب جدید پیغام می فرستند بیا با هم دوست باشیم و آی لاو یو...
این دو معنی بیشتر ندارد:
یک : "سلام الاغ عزیز حالت چطوره؟"
یا
دو: "من که خانه ات را گرفتم. دست تو هم به هیچ جا نمی رسد چون قوی ترین ماشین کشتار جهان پشت سر من است... پس برو بزن به آب سرد!"



فجایع رژيم اسرائیل
جنایتکاران خیابانی که از ابتدای قرن بیستم از گِتوهای خویش در جوامع اروپا اخراج شدند، به تدبیر این دولتها به سوی فلسطین سرازیر شده و با امکانات نظامی که این دولتها در اختیارشان نهادند، گروهها و سازمانهای تروریستی تشکیل دادند که نقش تخلیۀ سرزمینهای اشغالی را از ساکنان مسلمان آن بر عهده گرفتند. این سازمانها با این استدلال که خود وارد جنگ شده و دولت اسرائیل را تشکیل داده اند پس از اندک زمانی رهبری این دولت را به خود اختصاص دادند. بنابراین طیبعی بود که تروریستهای پیشین به سیاستمداران اصلی رژيم اسرائیل تبدیل شوند و خوی ستیزه جویی و تجاوزگری این دولت نیز ناشی از همین پدیده است. کشتارهای دیریاسین، قبیه، کَفَرقاسم، بحرالبقر، الاقصی، حرم ابرهیمی، قانا و صبرا و شتیلا چند نمونه از سبعیت اسرائیلی ها را در انظار جهانیان به نمایش گذارده است که به اختصار به شرح چند مورد آن می پردازیم:

- کشتار دیریاسین: در سپیده دم نهم آوریل 1948 در حالی که ساکنان این روستا درخواب بودند، نیروهای ایرگون به فرماندهی مناخیم بگین(که بعدها به نخست وزیری رسید) از سوی شرق و نیروهای شترون به فرماندهی اسحاق شامیر(که او نیز به نخست وزیری رسید) از سوی شمال، این روستا را محاصره کردند وتنها راه غربی باز بود. مردم که خوابیده بودند غافلگیر شدند... مردان با شهامت به دفاع از موطن و زنان و فرزندان خویش برخاستند ولی رگبار مسلسلها و گلوله ها اجازۀ فرار از سمت غرب را که تنها راه فرار بود نمی­داد. نیروهای ایرگون به فرماندهی مناخیم بگین با روش معروف استفاده از دینامیت بر روستا مسلط شدند. آنان تک تک خانه ها را منفجر کردند و سپس تمامیِ افراد این روستا را (254نفر) که مقاومت می کردند با خونسردی و سنگدلی تمام با گلوله های مسلسل کشتند. سپس نیروهای ایرگون به مُثله کردن و قطعه قطعه کردن اجساد کشتگان پرداختند و با هم مسابقه گذاشتند که چه کسی تعداد بیشتری از اجساد مثله را در چاه روستا اندازد. سپس 25 نفر از مردان را به بند کشیده و سوار بر اتوبوس کردند تا به تقلید از رومیان قدیم به نشانة پیروزی، آنان را در قدس بچرخانند و در پایان آنان را به گلوله بسته و اعدام کردند... و سرانجام مناخیم بگین تلگرافی را برای تبریک به رعنان فرماندة محلی ایرگون فرستاد و در آن نوشت: «این پیروزی بزرگ را به شما تبریک می گویم. به نیروهایت بگو آنان تاریخ را در اسرائیل رقم زدند». چند ماهی از این کشتار نگذشته بود که یهودیان صهیونیست مهاجر از لهستان، رومانی و اسلواکی وارد دیریاسین شدند... یک سال بعد آهنگ موسیقی در سراسر این روستای مسلمان نشین به گوش رسید و جشنهایی در آن بر پا شد که میزبان صدها نفر ازدولتمردان رژيم اسرائیل و خاخامهای یهودی صهیونیست بود و رئیس جمهور رژيم اسرائیل، حاییم وایزمن تلگراف تبریکی را به مناسبت افتتاح شهرک صهیونیستیِ جیفات شاؤل بیت به روستای دیر یاسین ارسال کرد! به مرور زمان قدس گسترش یافت و دیریاسین نیز به نواحی اطراف قدس پیوست...

 * تصرّف زمینهای فلسطینیان با کوچانیدن اجباری ایشان به انحاء گوناگون تا به امروز ادامه داشته است. به عنوان نمونه در ژوئن 2009، نظامیان ارتش صهيونيستي با خودروهای گشتی نظامی شبانه وارد دهکدۀ خیربات ماکل در نزدیکی روستای یاباد در شمال کرانۀ باختری شده و با ریختن سنگ، کثافت و مواد شیمیاییِ سمی در تنها چاه این دهکده، آب این چاه را مسموم و غیرقابل آشامیدن کردند. این چاه هشتاد متر مکعبی تنها منبع آب برای هشتاد خانواده ساکن در این روستای فلسطینی است.

- کشتار الداویمه: در 28 اکتبر سال 1948، نظامیان ارتش صهيونيستی جنایت ضدانسانی دیگری را مرتکب شدند که بیش از یکصد قربانی از کودکان و پیرمردان و زنان بر جای گذاشت. این جنایت در روستایی به نام الداویمه درجنوب شرقی قدس واقع شد که در حال حاضر اثری از آن در نقشه نیست زیرا اسرائیلی ها آن را با خاک یکسان کرده و شهرک اماتسیا را به جای آن بنا کردند. این کشتار توسط تیپ 89 زرهی که موشه دایان مؤسس آن بود و برخی از اعضای سازمان تروریستی اشترون در آن عضویت داشتند انجام شد. سناریوی وحشتناک این کشتار در صبح روز 28 اکتبر سال 1948 هنگامی آغاز شد که اهالی این روستا آمادۀ رفتن به سر کارهایشان بودند. ناگهان مردم روستا با حدود ده تانک اسرائیلی و نیروهای نظامی پیاده مواجه شدند که بر روی ایشان آتش گشودند...سپس تانکها به سوی خانه ها به حرکت در آمده و آنها را بر سر ساکنان آن خراب کردند و حتی به مسجد روستا نیز که عده ای از پیرمردان و پیرزنان به آنجا پناه برده بودند حمله برده و آنان را در داخل مسجد به قتل رساندند.

- کشتار قبیه: قبیه یکی از روستاهای اردن است که در 32 کیلومتری شمال شرق قدس واقع شده و از داخل خاک اردن، دو کیلومتر با مرزهای فلسطین اشغالی فاصله دارد. در اکتبر سال 1953 در ساعت هفت و نیم شب، نظامیان رژيم صهيونيستي به فرماندهی آریل شارون بدون هشدار قبلی این روستا را غافلگیرکرده و هدف آتش توپخانه قرار دادند و سپس نیروهای پیاده ای که در اطراف روستا مستقر بودند از هر سو به آن هجوم آوردند. تروریستهای اسرائیلی به این مقدار اکتفا نکردند، بلکه با گلوله های توپ، خانه­های روستائیان را بر سر آنها خراب کردند، در نتیجه عده ای بدین صورت کشته شدند و کسانی که کوشیدند خود را نجات دهند هدف گلوله های توپ قرار گرفته و اجسادشان متلاشی شد و هر که زنده ماند توسط نیروهای پیاده به طرز وحشیانه ای کشته شد.

* در فلسطین صدها روستا وجود دارد كه ساكنانش آواره و منازلشان تخریب شده تا بر خرابه‌های آن‌ها شهرك‌های صهیونیست‌نشین بنا شود. از آن جمله است: روستاهای نحالین در سال 1954، غزه در 1955، قلقیلیه در 1956، توافیق در 1962، سموع در 1966 و...

- کشتار صبرا و شتیلا: صبح روز 19 سپتامبر 1982 جهان شاهد یکی از هولناک ترین جنایات تاریخ معاصر بود. سربازان ارتش صهيونيستی در روز 16 سپتامبر این دو اردوگاه را به محاصره در آوردند و شبه نظامیان حزب کتائب لبنان (فالانژیستها) تحت هدایت و حمایت ارتش صهيونيستي به فرماندهی آریل شارون به بهانۀ مبارزه با تروریستهای فلسطینی وارد اردوگاههای فلسطینیِ صبرا و شتیلا شدند و به کشتار فجیع زنان و پیرمردان و کودکان و جوانان بی گناه پرداختند. دیوید هرست، خبرنگار روزنامه گاردین در كتاب معروف خود «تفنگ و زیتون» می‌نویسد: «... قتل عام به مدت ۴۸ ساعت ادامه داشت و حتي در شب نیز با روشن کردن محوطه‌ اردوگاه توسط اسرائیلی‌ها ادامه داشت آنها به زور وارد خانه‌ها شده و فلسطینی‌های در خواب را به رگبار مسلسل بستند. فالانژ‌ها بعضاً قبل از کشتن، آنان را شکنجه می‌كردند؛ چشم‌هایشان را در می‌آوردند، زنده زنده پوستشان را می‌کندند، شکم‌ها را می‌دریدند، به زنان و دختران گاه بیش از شش بار تجاوز می‌کردند و بعد سینه‌هایشان را می‌بریدند و در آخر به ضرب گلوله، آنها را از پاي در می‌آوردند. بچه‌ها را از وسط دو شقه می‌کردند و به ديوار مي كوفتند. در حمله به بیمارستان عکا [واقع در بیروت] تمام بیماران را بر روی تختها کشتند. دست بعضی را به ماشین بسته و در خیابان‌ها می‌کشیدند، دستهای فراوانی را برای بیرون آوردن دستبند و انگشتر قطع كردند. در نهایت چند بولدوزر به اردوگاه آورده تا علاوه بر دفن جمعي مقتولان، خانه‌های سالم را با خاک یکسان کنند. اجساد مردم تا چند روز بر زمین مانده بود و گربه‌ها از گوشت آنها می‌خوردند و آن ‌قدر وحشی شده بودند که به مردم زنده نیز حمله می‌کردند، زیرا به خوردن گوشت انسان عادت کرده بودند...». طبق آمار اعلام شده، ۳۲۹۷ کودک و زن و مرد فلسطینی و لبنانی در اين فاجعه به قتل رسیدند. البته بر اساس آمار غیر رسمی تعداد کشته‌ها را تا شش هزار نفر تخمين زده مي شود.

- تخریب منازل اردوگاه فلسطینی در شهر جنین با بولدوزر و مدفون کردن ساکنانش در زیر آوار.

- کشتار مسجدالاقصی: در روز هشتم اکتبر سال 1990 هنگامی که اعضای گروه صهیونیست تندروی امناء الجبل قصد داشتند با ورود به مسجدالاقصی سنگ بنای «هیکل سلیمان» را در آنجا بنهند و جوانان فلسطینی مانع این کار شدند، در نتیجۀ درگیری ها، نیروهای نظامی رژيم صهيونيستي بر روی فلسطینی ها آتش گشودند و 31 فلسطینی را به شهادت رسانده و سیصد تن دیگر را مجروح نمودند.

جنگ طلبی اسرائیل از سال 1946 تا 2000

- بمباران شدید و گستردۀ سه هفته ای لبنان در جریان نبرد 33 روزۀ تابستانِ 2006 با سازمان حزب اللّه.

* این نبرد، دومین پیروزیِ عمدۀ در برابر رژيم صهيونيستي بود که فشار روانیِ شدیدی بر این رژیم وارد نمود و موجب استعفای شماری از مقامات آن شد. چهار هزار چریک لبنانی تنها سدّی هستند که به مدت سه دهه فزونخواهیِ سرزمینیِ صهیونیستها را که یک ارتش مجهز سیصدهزار نفری در اختیار دارند، مهار کرده اند.

- عملیات سرب گداخته: حملۀ شدید هوایی-دریایی-زمینی به غزّه(پس از محاصرۀ نوزده ماهۀ آن) با به کارگیری تانک های مرکاوا و جنگنده های اف.16 و بمب های 250 کیلوگرمی در بمباران غیرنظامیان که از 26 دسامبر2008 آغاز شد و در طی 22 روز، قریب به هفت هزارکشته و مجروح بر جای نهاد (بنا بر اخبار، حدود ده درصد از مجروحین دچار معلولیت دائم شده اند). برگ جدیدی بر پروندۀ جنایات رژيم اسرائیل افزود که از نظر ابعاد فاجعۀ انسانی، بی سابقه بود به طوری که برخی از دوستان اروپاییِ این رژیم را نیز ظاهراً به اعتراض واداشت. باریکۀ غزّه که در جنوب غربی سرزمینهای اشغالی قرار دارد با 365کیلومتر مربع مساحت، یک و نیم میلیون فلسطینی را در خود جای داده است. در هر کیلومتر مربع از این منطقه که پرتراکم ترین نقطۀ زمین(از حیث جمعیت) محسوب می گردد، به طور متوسط 410 فلسطینی زندگی می کنند.

بمباران کور غیرنظامیان در هر نقطه اعم از منازل، مساجد، مدارس، به ویژه پناهگاههای انباشته از جمعیت*، هدف قرار دادن کاروانهای حامل کمکهای بین المللی، مراکز آتش نشانی، بیمارستانها، مطب های سیّار پزشکی و آمبولانس ها در هر نقطه ای که به حرکت در می آمدند (بنا بر خبر روزنامۀ گاردین، شانزده پزشک فلسطینی با شلیک مستقیم نیروهای ارتش صهيونيستی به قتل رسیده اند) ، تخریب خانه های فلسطینیان بر سرشان با بولدوزر و مدفون کردن ایشان زیر آوار در شب هنگام، پر کردن برخی از خانه های حومۀ غزّه با فلسطینیان و انفجار آنها، از تازه ترین اقدامات و بعضاً ابتکارات صهیونیزم در نوار غزّه بود. تنها در روز اول این تهاجم یکصد فروند جنگندۀ ارتش صهيونيستی با حضور عملیاتی فرماندۀ نیروی هوایی این رژیم بیش از 160 تن بمب بر روی ساکنان یکصد کیلومتر مربع منطقۀ پیرامون غزه ریختند. در طول سه هفته تهاجم به غزه بیش از هزار سورتی بمباران با بمب های غیرمتعارف فسفری و اورانیومی انجام گرفت.



* ارتش صهيونيستي در روز 8 ژانویۀ2009، مدرسه ای را که فلسطینیانِ غزّه در آن پناه گرفته بودند با گلوله های تانک مورد هدف قرار داد که منجر به کشته شدن 45 نفر گردید. هدف قرار دادن ساختمان اصلی سازمان ملل و آژانس کمک رسانیِ انروا و انبار مواد غذایی آن و اصرار بر هدف قرار دادن مدارس انروا که به عنوان پناهگاه استفاده می شود، اعتراض رسمی دبیرکل سازمان ملل را برانگیخت.

55 درصد از قربانیان این تهاجمِ اخیر رژيم صهيونيستي، زیر 18 سال سن داشتند. کودکان غزّه توسط تک تیراندازان صهيونيست هدف قرار می گرفتند. رژيم اسرائیل با صراحت تمام اذعان کرد که هدف قرار دادن کودکان، در جهت ممانعت از تغییر موازنۀ جمعیتی به نفع فلسطینی هاست که از اهداف راهبردی این رژیم است(رژیم صهیونیستی از آغاز انتفاضه دوم الاقصی در سال 2000 تا نيمۀ آوریل 2011، با حمله به مناطق مختلف فلسطینی 1345 کودک فلسطینی را به قتل رسانده است).43 درصد از قربانیان حملات رژيم صهيونيستي به غزه را زنان و کودکان تشکیل می دهند. در این حملات بیست هزار باب منزل مسکونی و زیرساخت ها و تأسیسات دولتی تخریب شد. 28 سازمان مدنی، وزارتخانه، مراکز شهرداری، بندر، مجلس قانونگذاری فلسطین، 121 مرکز صنعتی و تجاری به طور کامل ویران شد و به 200 مرکز دیگر نیز خسارت وارد آمد. چهار کارخانه بتون سازی و یک کارخانه دیگر نیز در حملات رژيم صهيونيستي تخریب شد. در این حملات همچنین 60 مرکز پلیس، پنج مرکز اطلاع رسانی، دو سازمان بهداشتی و 29 نهاد آموزشی ویران شد. بسیاری از مناطق غزه به طور کامل تخریب شده و زیر ساخت های آن از بین رفته است. رژيم صهيونيستي حتی مردگان را نیز بی نصیب نگذاشت و پنج گورستان را در غزه هدف بمباران قرار داده که منجر به بیرون آمدن اجساد و تکه تکه شدن آنها شد. یک مقام اسرائیلی در زمان تهاجم اعتراف کرد که: «این یک جنگ نیست، بلکه یک نابودسازی است». رژيم صهيونيستي اذعان کرده است که حمله به غزّه برای بازسازیِ وجهۀ تخریب شدۀ ارتش این رژيم در شکست تابستان 2006 در جنوب لبنان انجام گرفته است.

غزه در این تهاجم به آزمایشگاه تسلیحات جدید غرب تبدیل شد (یک محمولۀ سیصد تُنی از آخرین بمبهای ساخت آمریکا یک ماه پیش از آغاز تهاجم، از سوی این کشور به فلسطين اشغالي ارسال گردید. ایالات متحده سالانه بین سه تا چهار میلیارد دلار کمک نظامی در اختیار رژيم صهيونيستي قرار می دهد). استفاده از انواع سلاحهای ممنوعه چون بمب های فسفری و خوشه ای و ارتعاشی و نیز بمب های پیشرفتۀ بیولوژیکی، گلوله های آلوده به فسفر سفید و مواد رایواکتیو و مهمات آلوده به اورانیوم (که به شدّت سرطان زاست) از ویژگی های تهاجم اخیر رژيم صهيونيستي بود.



* «کمیتۀ تسلیحات جدید» در ایتالیا، در ژانویۀ 2010 (یکسال پس از تهاجم به غزه) اعلام کرد که منطقۀ غزّه مملو از مواد سمّی سرطان زا و عقیم کننده است که در اثر استفادۀ رژيم اسرائیل از تسلیحات غیرمتعارف در این منطقه انتشار یافته است.

به سبب شدت هراس نیروهای ارتش صهيونيستي از جنگ مستقیم و رویاروی، بیش از 90 درصد از تلفات فلسطینی ها غیرنظامیان بودند. بدون اغراق این نبرد، کارزار یک ارتش مسلح به پیشرفته ترین تسلیحات روز جهان بود با گوشت و پوست و استخوان. مشاهدۀ زنان و کودکان فلسطینی که با وحشت در خیابانهای غزه در پی سر پناه گریه کنان از این سو به آن سو می دوند در حالی که در این شهر نان و آب پیدا نمی شد، جهانیان را به شدت متأثر ساخت. ارتش صهيونيستي در راستای بایکوت خبری و عدم انعکاس جنایات فجیع این رژیم در غزّه، ساختمان رسانه های بین المللی و محل استقرار خبرنگاران را نیز مورد هدف قرار داد که منجر به کشته شدن چهار خبرنگار گردید.
وزیر امور خارجۀ رژيم صهيونيستي چند روز پیش از آغاز تهاجم با رئیس جمهور مصر دیدار کرده و از بسته ماندن گذرگاه رَفَح در مرز مصر با غزّه برای ممانعت از ارسال دارو و مایحتاج عمومی و دفاعی مردم غزّه اطمینان حاصل نمود. این در حالی است که به سبب کمبود دارو و قطع برق(در اثر اتمام سوخت ژنراتورهای بیمارستانها) مجروحین بسیاری جان خود را از دست دادند. عربستان سعودی نیز با تحریم نفتیِ اسرائیل مخالفت کرده و رئیس شورای عالی این کشور نیز تظاهرات در حمایت از مردم غزۀ را جایز ندانسته و اعلام کرد: تظاهرات مخلّ نظم عمومی و مانع از ذکر خداست! از سوی دیگر، اتحادیۀ اروپا پخش برنامۀ کانال ماهواره ایِ الاقصی را به سبب پوشش اخبار غزّه و نشان دادن صحنه های دلخراش تکه تکه شدن کودکان و زنان و... قطع نمود. شدت فاجعه در غزّه به حدی بود که رئیس صلیب سرخ جهانی را در برابر رسانه ها به گریه در آورد. دبیرکل سازمان ملل متحد نیز پس از بازدید از منطقه اعلام کرد: «ابعاد فاجعه بسیار هولناک است. من خواستار تشکیل کمیتۀ حقیقت یاب برای محکومیت این جنایت هستم». رئیس امور انسانی سازمان ملل نیز در بازدید از غزّه گفت: «گستردگی تخریب زیرساخت های صنعتی غزّه شوکه کننده است و تأثیر منفیِ پایداری بر توسعۀ این منطقه خواهد نهاد». نورمن فینکن استاین، تحلیلگر یهودی نیز گفت: «اسرائیل در برابر دیدگان جهان جنایت بزرگی مرتکب گردید».
* گزارش کمیتۀ حقیقت یاب جنگ غزه که توسط قاضی ریچارد گلدستونِ یهودی تهیه شده است عملیات اسرائیل در جنگ 22 روزۀ غزّه را جنایت جنگی اعلام کرده است. آن چهرۀ اخلاقی که رژيم اسرائیل در سالهای اخیر برای ترسیم آن تلاش می کرد، در این تهاجم کاملاً فرو ریخت. صهیونیستها پس از این تهاجم، برای ترمیم وجهۀ خود در انظار جهانیان، با ت نبیه انضباطی دو افسر ارتش به جرم اقدام خودسرانه در استفاده از بمبهای فسفری تلاش کرده اند تا رژیم صهيونيستي و سران آن را از این جنایات مبرّا جلوه دهند.
رژيم صهيونيستي در برابر بهت جهانیان، در بامداد روز 31 مه 2010 در آبهای بین المللی به «ناوگان آزادی» که متشکّل از چند کشتی حامل 700 تن از فعالان حقوق بشر و مددکاران بین المللی از سی و دو کشور جهان بوده و به قصد شکستن محاصرۀ اقتصادی غزّه و ارائۀ کمکهای بشر دوستانه به سوی غزه در حرکت بود حمله کرد و بیست تن از آنان را کشته و بقیه را بازداشت نمود. دولت صهيونيستي علاوه بر ایجاد اختلال در آبرسانی و برق رسانی به نوار غزۀ، با محاصرۀ این منطقه مانع از ورود مواد غذایی و داروی کافی و حتی سیمان برای بازسازی خرابی های ناشی از جنگ می گردد.
ابعاد فاجعه همچنین برخی متحدان منطقه ای و فرامنطقه ای رژيم اسرائيل را وادار به گرفتن موضع نمود. ایالات متحده نیز همانند تابستان 2006، با حمایت آشکار از رژيم صهيونيستي، در راه صدور قطعنامه ای الزام آور بر ضد اين رژيم در شورای امنیت سازمان ملل کارشکنی کرده و سنای این کشور نیز در اولین روز کاریِ خود در ششم ژانویۀ2009 با صدور بیانیه ای با 390 رأی موافق، و تنها پنج رأی مخالف، از عملیات رژيم صهيونيستي در نوار غزّ حمایت نموده و آن را «دفاع مشروع از خود» نامید!
48 درصد از وتوهای آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل مربوط به قطعنامه هایی بوده که علیه رژیم اسرائیل صادر شده است. تظاهرات کم نظیر در آمریکا علیه رسانه های وابستۀ این کشور به صهیونیزم به سبب بایکوت خبری اوضاع فلسطین، نویدبخش بیداری آمریکایی ها از یک خواب سنگین است.

    


درآمدهای رژيم اسرائیل:

تجارت مواد مخدر در منطقه و آلوده ساختن کشورهای عربی مجاور به این نوع تجارت*، مشارکت فعال در قاچاق اسلحه در کلیۀ مناطق آشوب زدۀ جهان، قاچاق انسان**، قاچاق اعضای بدن انسان***، فروش اسرار فن آوری نظامی غرب و نیز فروش اطلاعات جاسوسی، پناه دادن به ثروتمندان یهود که تحت تعقیب دادگاههای بین المللی قرار دارند و جذب ثروتهای آنان، ایجاد روابط گسترده در سطوح مختلف با مافیاهای جنایات سازمان یافته و فراهم نمودن تسهیلات فراوان برای رهبران این سازمانها، مشارکت در عملیات نقل و انتقال غیر قانونی پول (برملا شدن نقش موساد در رسوایی نقل و انتقال پولهای روسیه در آمریکا در سال 1999 به بروز یک بحران سیاسی میان آمریکا و روسیه منجر گردید). دفن زباله های هسته ای و شیمیایی در سرزمینهای فلسطینی و مناطق هم جوار با کشورهای عربی و... از فعالیت های این رژیم است. لازم به ذکر است که دولت آمریکا از سال 1946، رسماً 103میلیارد دلار از وجوه مالیات دهندگان آمریکایی را به عنوان کمک بلاعوض در اختیار این رژیم قرار داده است (البته برابر آمار رسمی. آمار غیر رسمی حاکی از کمک یکصد میلیارد دلاری آمریکا به اسرائیل تنها در عرض پانزده سال گذشته است).

*از زمانی كه انگلستان فلسطین را اشغال نمود، شروع به كشت تریاك و صدور آن به ممالک عربی و اسلامی كرد و پس از خروج انگلیس از فلسطین، دولت صهيونيستي این کار را ادامه داد.

 ** جمعیت حمایت از فرزندان طلاق مصر فاش كرد كه مافیای اسرائیلی بیش از 2/1 میلیون كودك را از كشورهای عربی ربوده است. به نقل از پایگاه خبری المصریون سود حاصله از این تجارت سالانه حدود 9/5 میلیارد دلار است. عده ای از كودكان ربوده شده به خانواده‌های اسرائیلی كه فاقد فرزند هستند فروخته می شوند. جمعیت حمایت از فرزندان طلاق در گزارش خود همچنین اشاره می كند كه مافیای اسرائیلی كودكان مسلمان ربوده ‌شده را مورد آزار و اذیت جنسی و بدنی قرار می‌دهد

_ در ميان بازارهاي خريد زنان اروپاي شرقي، بازار اسرائيل از سيري ناپذيرترين بازارهاست. برده هاي جنسي در تل آويو در شرايط بسيار اسفناكي همچون زندانيان نگه داشته شده و روزانه به دفعات متعدد براي حضور در كنار مردان اسرائيلي از اتاق خود اجازه خروج مي يابند. فقط در تل آويو بيش از بیست هزار برده جنسي زن وجود دارند كه به فحشا واداشته مي شوند و سالانه تا پانزده هزار زن و دختر به اسرائيل قاچاق مي شوند. برخي از اين زنان با وعده هاي دروغي همچون كار به عنوان پرستار بچه و يا در بخش هاي سبك به اسرائيل آورده مي شوند. اين زنان فقط 3 درصد درآمد ناشي از فحشا را دريافت مي كنند. روزانه به طور متوسط هر زن در اختيار 25 مرد قرار مي گيرد و اين كار با اطلاع و حمايت پليس اسرائيل انجام مي گيرد.


*** دونالد بوستروم خبرنگار روزنامۀ افتون بلادتِ سوئد با ارائۀ مستنداتی، جنایات ارتش رژيم صهيونيستي را در ربودن جوانان فلسطینی و قاچاق اعضای بدن آنان افشاء نمود. بنا بر این گزارش، خانواده های فلسطینی، اجساد فرزندان ربوده شدۀ خود را در حالی دریافت می کردند که فاقد برخی اعضاء داخلی بوده و سینه و شکمشان دوخته شده بود. این جنایت رژيم صهيونيستي از سال 1960 آغاز شد و تا کنون بیش از هزار قربانی گرفته است. این گزارش موجب واکنش شدید مقامات رژیم صهيونيستي گردید که خواهان عذرخواهی دولت سوئد شدند. این خبرنگار رسماً به مرگ تهدید شده است. اسرائیل شامیر، نویسنده و روزنامه نگار یهودی ساکن سوئد نیز در مقاله ای اعلام کرد که رژيم اسرائیل اعضای بدن زندانیان ابوغریبِ عراق را نیز قاچاق می کند. اسرائیلی ها در آفریقای جنوبی نیز در زمینۀ قاچاق اعضاء دارای سابقه اند. در ماه جولای 2009 نیز چهل خاخام یهودیِ صهیونیست در آمریکا دستگیر شدند که در امر قاچاق اعضای بدن انسان بین کشورهاي آمریکا، سوئیس و فلسطین اشغالی فعالیت می کردند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازی پورتوریکو

    این یکی از بازی های مورد علاقه‌ی من و همسرم است. هر دو در آن مدعی هستیم، بر سر آن دعواها کرده‌ایم و هر کدام از ما برای پیروزی در این ب...